آمدیم ٬ گرچه پیر٬ گرچه دیر...
با سه تا از دوستان رفته بودم اصفهان. خیلی عالی بود. اصلا دلم نمی خواست که مدت مسافرت تموم بشه و برگردیم به تهران بزرگ.
الحمد لله به کارمون هم رسیدیم. در شبهای آتی سعی میکنم سفرنامه ای بنویسم .
و یه چیز دیگه : دلمون خوشه که تیم داریم! یکیشون محض رضای خدا نیومده یه سری به وبلاگ بزنه. چه باید کرد؟ اینجوری که اگه من افتادم مردم وبلاگ تعطیل میشه!!!
ممنونم از نظراتتون در مورد شعر٬ مخصوصا
غریبه .
منصور
سلام....خیلی از این گروهتون خوشم اومد...یجورایی یه حس خوی بهم منتقل شد....همیشه شاد باشید...
مسافرت که رفتی . خوش هم گذشته . فرشته نجات هم که بهت سر میزنه. یه حس خوب هم که داره........ شادی و...................مبارکه ) (
این پرنده مهاجر همیشه عاشق پرواز
سفر همیشه همسفر می خواد......
امیدوارم سفر خوبی بوده باشه.مطمئننا این طور بوده.
زمان استفاده از اینترنتم به طور فزاینده ای زیاد شده!
راه حل: از این به بعد ۴شنبه ها ساعت ۹:۱۰ وقت سرزدن به وب شما!
بهترین آرزوها....
سلام .... شما نباشی بلاگ تعطیله . یه فکری بکنید ....
سفر بخیر؛
چند نکته:
۱: شما خواب و خوراک ندارین!؟ وقتی میگین دو روز از پنجشنبه یعنی تا شنبه ... و شما بدون هیچ استراحتی ساعت ۷ مدرسه این! مواظب سلامتیتون باشین!
۲:توجهی به نظر من در مورد شعرتون کردین؟ کارشناسانه بود.
۳:به رفیقتون (آقا رضا) بگین سریعتر نظرات چرتو حذف کنه!
۴: فعلن
سلام و خسته نباشید.
من میگم یه مدت ننویسید تا مجبور شن بدون شما وبلاگ را بچرخونن.
التماس دعا
خدایا خداوندا جوانان ما! بابا آخه آدم با چمدون که نمیاد مدرسه مجبور بودین ما رو ضایع کنین کلی شایع کرده بودم نمیاد ننویسن! لینکم نخواستیم !؟
سفرت به خیر اما...
اون عنوان حرف بچه های دوره مائه دیگه؟!!
همه انتظار داشتن دیگه نیایید!!!