دیروز رفتیم ورزشگاه تختی ( یکی از مراکز جمع آوری کمک ها برای زلزله زدگان ) . دریایی بود از کالاهای مختلف. تفکیک کردیم ، بسته بندی کردیم و بار کامیونها کردیم. از نکات جالب می توان اشاره کرد به: یک کروات که در بین کمکها فرستاده شده بود، یک اتو بخار ، یک بسته قرص که روش نوشته بود "قرص ضد گریه" و کلی نوار بهداشتی !
فردا بعد از ظهر می ریم بیمارستان سینا برای عیادت از مجروحان. اگه کسی میاد بسم الله . با من تماس بگیره.
میگن امریکا با ایران داره دوست میشه. سر قضیه زلزله.(مثل یونان و ترکیه) فقط نمیدونم آپاچی های امریکا برای چی طرفای قصرشیرین و سومار هی وارد خاک ایران می شن و مانور میدن . آیا به بهبود روابط کمک میکنه؟!
زلزله بم باعث شد بعضی از مسوولین را بهتر بشناسیم. یکیش این آقای عبدالعلی زاده وزیر مسکن. حالا چی و چطور بماند...
یکی از مجروحین زلزله که با ما رفیق شده بود بمن گفت توی این چند روز خیلی لاغر شدم. برگشتم بم یه دونه از عکسام رو که هفته پیش انداختم برات می فرستم. دیدم که خیلی متوجه نیست اوضاع چیه و چه خبره... نه از عکساش چیزی مونده و نه از عکاسش و نه عکاسی.
منصور
خداخیرتون بده.
مثل همیشه به فکر و دلسوز مردم.
ما دیوان فروغ و فهیمه فلان هم گیر آوردیم وقتی کار نمی کنین همین میشه دیگه برادر من دست به گونی زدن آر نیستالبته شنیدم تو اردو جهادی فعالین خدا کنه!
EYVAL AZIZE HAMISHE DAR SAHNE
منصور جون چند روزیه بلاگتو نتونستم وصل بشم تا برات کامنت بگذارم ...دلم برات تنگ شده ...یه زنگی به ما فقیر فقرا هم بزن