چی بگم والا؟
سرگیجه گرفتم...انتخابات...انتخابات...انتخابات...
چه باید کرد؟ ولی با همه این مسائل ٬ امشب بیانیه خاتمی در مورد انتخابات رو شنیدم...کلی حال کردم٬ خیلی عالی بود. نمی دونم خودش این چیزا رو تنظیم میکنه یا مشاورانش ٬ ولی هر کی هست آدم باسوادیه...
خاتمی شده همون خاتمی سال ۷۷ !!!
هرچی بیشتر به اطراف نگاه میکنم این بیت در ذهنم بیشتر مرور می شه :
توی این شب غیر گریه کار دیگری نداریم
هرکی خوابه خوش به حالش ٬ ما به بیداری دچاریم
یه قسمت از مقدمه کتاب «بی سرزمین تر از باد » نوشته یغما گلرویی را نقل میکنم (البته با تلخیص و کمی تغییر! ) شعر بالا هم مال اونه. ۲۸ سالشم هست . قوی شعر میگه. البته نصیر باید اظهار نظر کنه...
«گاهی آرزو میکنم که کاش ! ای کاش ستاره دریایی بودم ٬ چسبیده به یک صخره در عمق اقیانوس و روزگارم به بی خبری از عبور فصل ها میگذشت! بی خبر بودم از طلوع ماه و سرزدن خورشید! نمی دانستم که عمر صنوبر هزار ساله چگونه به پلک زدن صاعقه ای خاکستر میشود! نمی دانستم تماشای محکوم به مرگ یعنی چه ! نه گلوله را می شناختیم و نه کلاهک هسته ای را...ولی...»
منصور
سلام خیلی عالی بود یه سری هم به من بزن اگه مایل بودی لوگوی من رو هم بزار تو وبلاگت فعلا بای
بابا عکس این یارو کیه فرتی میاد پایین ؟
این یکی میگه :
مزرعه دزدیدنی نیست
فردا میلاد بهاره
....
اون یکی هم این جوری میگه:
با دستای رفاقتت
تاریکی وحشت نداره
نوری که حرف آخره
به قصهمون پا میذاره
حیفه که شهر آینه
سیاه بشه حروم بشه
قصهی تو ، قصهی من
این جوری ناتموم بشه
این مطلب زیر ،آخرین یادداشت وبلاگ یغما گلرویی هست:
صحرازدهگان قیم درختانند...
به عصری تیره روزگار میگذرانیم!
جبین در هم نرفته نشان بیعاریست
و آن که میخندد
هنوز خبر دهشتناک را نشنیده است!
((برتولت برشت))
......آخرین ترانه:
کبوتر تقدیم به ترانهبانو
یه کبوتر سفیدم، به نوکم یه برگ زیتون!
خسته از پرواز ممتد، روی اقیانوسی از خون!
دیگه هیچ جایی نمونده ، واسه ختم خستهگیهام!
هر کسی تو فکر من بود، شد شکار تیربارون!
هر جا رفتم ، برق چاقو رو سر ثانیه افتاد!
خون آدما شتک زد روی پیراهن جلاد!
پر پروازمُ بستن، توی هر شهرُ دیاری!
همیشه صدای شورش، بیصدا شد لب فریاد!
در به در تر از ستاره، تو شب ابری دنیا!
زیر رگبار حقیقت ، میپرم به سمت رؤیا!
دنبال جایی که خاکش با حصارُ مرز غریبهس!
جایی که عاشقا نیستن، توی چنگ دیکتاتورها!
مقصد پروازم اینبار، نه جنوبه ، نه شماله!
مقصدم خود تو هستی! نگو آزادی خیاله!
شونهتُ یه آشیون کُن، برای شکستهبالیم!
مُشتتُ گره کُن! عاشق! نگو ما شُدن محاله!
برای نفس کشیدن، صد دفعه نگو: اجازه!
نفس تو باید از شب، برج خاکستر بسازه!
این تبسم سیاهُ بگیر از صورت جلاد!
طرف کبوترا باش، وقتی نیش چاقو بازه!
در به در تر از ستاره، تو شب ابری دنیا!
زیر رگبار حقیقت ، میپرم به سمت رؤیا!
دنبال جایی که خاکش با حصارُ مرز غریبهس!
جایی که عاشقا نیستن، توی چنگ دیکتاتورها! ٱ
یغما گلرویی- ۲۴ / آذر /1382
از وبلاگ « رقص در سلول انفرادی »
http://yaghma-golrouee.persianblog.com/#1182360
اون موقع که هنوز سیاوش شعرای یغما رو نخونده بود ما سر کلاس (اول) به نصیر خان می گفتیم ایشونم...
حالا که اون خواننده اومده شعراشو خونده برادر خیلی منصور هر روز میاد اون شعرشو که من برای ۵ تا معلم تو برگه امتحانیم نوشتم رو می نویسه!
قبولت داریم شما بیدارین ما خواب حس نمی کنین یه کم خودخواهین؟!
می بخشید که یه کم فحش دادم
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
۱) به نظر من که تکلیف روشن است! پس نگران نباشید.
۲) اگه این رویای نیمه کاره رو یا با چلیپا یا اینکه یه نفر شکسته بنویسه به همون ترتیب که گفتم بعدش هم با فوتو شاب از ی بالای آن نور ساطع کنید بسیار قشنگ و سنگین خواهد شد.
با تشکر
پیر هرات
۱- سلام
۲- شعر دلقک را هم یغما گفته.(جمله خبری بود)
۳- کتاب پرنده بی پرنده باحال تر از بی سرزمین تر از باد است.
۴- آقای قالب درست کن: ادیتور متن مشکل داره
۵-
این وبلاگ نشریه در۲۶ است.
http://dar26.persianblog.com
سلام
دستتون از بابت امشب درد نکنه!
وبلاگ مرتب وسرحالی دارید
من هرشب میخونم
اولا که شعر دلقک برای رها شایان هست نه یغما .... دوما که آقا منصور شما دیگه چرا گول می خورید ؟ .... خاتمی ۷۷ چیه دیگه ؟ ... بابا جان ما یه عمری از شما درس گرفتیم !!!!!..... نمی دونم این بهزاد کیه ؟ و نمی خوام مثل قضیه دوست عزیزم پیر هرات بشه ! ولی هر دفعه که قسمت نظرات را می خونم همه خوب و خوشگل نظر دادن .... مطلب دادن .... ولی بهزاد حرفایی می زنه که فکر کنم گنده تر از دهنشه ! .... توی این قسمت دیگه کاری نداریم !!!!! ....... یا حق
سلام
یه مجموعه طنز جذاب (!) به نام بانکی ها بداشتیم .شعر اونو یغما گفته.