رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

Prince Charles in Iran

Hi everybody!  It’s a long time that I haven’t published anything here because of some technical and physical difficulties. I am really glad that this weblog has grabbed (Bargardoondan) back its readers. By this weblog, we have found new friends and new friendships which are the most important goals of our weblog. Toranj and his great team (except me) have done a great job since this weblog was launched off (Shoro Shodan) not very long time ago. By now, we have a new member, Nasir, who is going to make our weblog perfect.

 

 Now, I do not know what I have to write about. Prince Charles was in Iran after about 25 years. I guess this is the most important event that has occurred (Rokh dadan) recently. What does his trip (safr) really means? Who are English people and what they really do in Iran for many years? He’s coming to Iran in a very crucial (Bohrani) time. In a time that most of reformist candidates have been barred (Man Shodan) to participate (Sherekat Kardan) in the parliament election and the majority (Aksariayt) of Iranian people are angry and disappointed to participate in the election, Prince Charles comes to Iran.  Is he really comes to Iran as the manager of Red Cross to see the city of Bam?  Doesn’t he come to Iran in this crucial time before the election to show support (Hemaayat) to Iranian hardliners (Mohafeze Karan)?  The Question remains that what are the ties ( Ertebat) between Europeans and hardliners in our dear country, Iran
Amir.

 

سفرنامه به سبک الکی!


برگشتم از مشهد -  نصیر بالاخره مطلب داد – احسان هم پیداش شد – قالب درست کنمون نمی دونم چرا کاری نکرده – توی راههای کشور از راه تهران مشهد مهمتر داریم ؟ روسازیش داغونه – تابلو های راهنمایی ناقص و بعضا علط و گمراه کننده – تو این هیر و ویر پلیس هم باید جریمت کنه! – سر خلافی که مرتکب نشدی – عوض اینکه پشت فرمون بشینی و پلیس بیاد سراغت تو باید پیاده شی و عرض جاده شلوغ رو با صد تا قل هو الله رد شی بری دم بنز باراباس و شرفیاب بشی خدمت جناب افسر که برگ جریمه رو بنویسه! – چون خانواده همراهته خلع سلاحی و هیچی نمی گی -  از حرم رفتن و زیارت چیزی نگم که کار من نیست -  یه دوست عزیز که توی انگلیس زندگی میکنه برای یه ماه اومده ایران – تو مشهد پیداش میکنی(چون خونه پدر مادرش مشهده) – همراه خانواده یه شب شام میری خونشون (خیلی چتربازیه نه؟!!!)-  و چه شب خوبی میشه و چه حرفهایی رد و بدل میشه -  فرداش توی طرقبه یه دوست دیگه که از تهران با هم رفته بودین مشهد ، کیفش ( حاوی 4 تا دسته چک و کلی مدارک و پول نقد) رو روی سکوی جلوی درب رستوران جا میذاره – می رسید مشهد می فهمه کیفش نیست -  بر می گردید – توی راه برای پیدا شدن گمشده نذر صلوات میکنی – می رسید می بینید کیف همون جاست ( بعد حدود 40 دقیقه) – برگشت از مشهد تا سه راه افسریه یک طرف از اونجا تا خونه یه تهران مشهد دیگست ... –

 

منصور

رفراندوم

سلام.
بعد از مدتها دارم دوباره می نویسم. البته بلاگ اسکای با این خراب شدنهاش دیگه حالی برای نوشتن باقی نمیذاره. بگذریم. چشم آقا منصور رو دور دیدم گفتم بزنم تو نخ سیاست. میدونم صحبت از سیاست این روزها اصلا خریدار نداره که هیچ خواننده ها نفرینت هم میکنن. ولی این روزها میگذره و شاید بعدها تاسف بخوریم که چرا اینقدر بیتفاوت و مایوس نشستیم و نگاه میکنیم که یک سری شیاد حقمون رو به این راحتی بخورن یه آب هم روش. باید یه کاری کرد که از این منفعلانه عمل کردن دور بشیم. یه کار فعال یا به قول فرنگیا اکتیو. تا کی میخوایم تماشاگر صرف باشیم. من دیگه حالم داره از این اوضاع به هم میخوره.
تو تریبون آزاد دانشگاه امیرکبیر یکی گفته بود همین انتخابات رو باید به رفراندوم تبدیل کرد. من هم نظرم همینه. رای دادن یعنی آری و رای ندادن یعنی نه. نه به کسانی که خودشون رو قیم مردم میدونن و برای رای مردم کمترین ارزشی قایل نیستن. نه به نظامی که دیگه اسمش جمهوری نیست. تا کی باید خودمون رو گول بزنیم.
احسان

اوووف

سلام به همه

اول از همه این اینترنت من مریضه بعد از چند وقت وصل بودن خودش قطع میکنه. ویروسی هم نیست . ۱۰ بار چک کردم. خلاصه اگه دیدید وسط کار قطع شده شرمنده.

میگما کتاب اریجینال هم حال میده. کلی سیستم داره. اول اینکه هر کتابی با حداقل ۱ سی دی میاد که تمرین ها را حل کرده یا کتاب را توضیح داره و اگر برنامه ی دیگری هم لازم باشه میریزند تو سی دی( مثلا کتاب ریاضی مون دو نا سی دی داره که یکیش برا یه برنامه نمودار کشی است که ۴ بعدی هم میکشه) بعد عکس ها حیلی توپ هستند.  توی سایت اون کتاب هم میشه ثبت نام کرد و از مزایاش بهره مند شد. از همه جالبتز خود متن کتاب هست که با ترجمه بعضی مترجمان مفهومیت خودش را از دست نداده هنوز. اگر هم کتاب خراب بود میشه پس داد. خلاصه خیلی جالبه که آدم دلش نمیاد روش خط بکشه یا تمرین حل کنه. راستی جنس ورق هاش یادم نره. قیمتش فقط کمی گرانه. بابا بیچاره من حدود ۳۰۰۰۰۰ تومان برام کتاب خرید.

از کتابخانه دانشگاه بگم که طبق گفته خودشون بیش از ۱۰۰۰۰۰۰ کتاب داره. منم توش رفتم خیلی توپه . ۶ طبقه هست خدود ۲۰۰ کامپیوتر داره و ۱۰۰۰ میز مطالعه. چیز جالب اینه که خودت میتونی تو  قفسه ها بگردی و هر چی میخوای پیدا کنی. چیزه جالبتر اینه که همه درسا رو سایت دانشگاه هم هست www.up.ac.za و نیازی به رفتن سر کلاس نیست. خیلی زیاد به کار عملی اهمیت میدند به طوری که ما از ۱۰ ساعت کلاس تو روز حدود ۵ ساعت عملی داریم.

خلاصه دانشگاه خیلی بزرگیه و از سطخ علمیه بالایی هم برخورداره. برا همین سر منم خیلی شلوغه. اما خوب میگذره. برا همین خیلی مرتب نمیتونم مطلب بدم که جا داره از همه عذر خواهی کنم.
 
قربون شما

صادق

کلاغ پر



چند سال قبل به مناسبت سالگرد زلزله رودبار شعری از آقای بیوک ملکی خواندم که بسیار عاطفی بود.

یادآوری آن برای زلزله بم خالی از لطف نیست. اگر کلماتی از شعر با اصل مطابقت نداشت سراینده و خوانندگان ببخشاینند چرا که ازحافظه ام کمک گرفته ام.

شب رسید

مادر و مادر بزرگ

زهره و پروانه و ناهید و من

گرم بگو و بخند

سار پر

باز پر

جغد دل آزار پر

یا به غلط مار پر

شب گذشت

صبح شد

ناگهان

خاک دهان باز کرد

شهر پر

کوچه پر

سنگ و گل و شیشه پر

باغ از هم ریشه پر

ظهر شد

مادرم از گوشه ویرانه خواند

عشق پر

خانه پر

محسن و پروانه پر


نصیر