Hi everybody! It’s a long time that I haven’t published anything here because of some technical and physical difficulties. I am really glad that this weblog has grabbed (Bargardoondan) back its readers. By this weblog, we have found new friends and new friendships which are the most important goals of our weblog. Toranj and his great team (except me) have done a great job since this weblog was launched off (Shoro Shodan) not very long time ago. By now, we have a new member, Nasir, who is going to make our weblog perfect.
Now, I do not know what I have to write about. Prince Charles was in
برگشتم از مشهد - نصیر بالاخره مطلب داد – احسان هم پیداش شد – قالب درست کنمون نمی دونم چرا کاری نکرده – توی راههای کشور از راه تهران مشهد مهمتر داریم ؟ روسازیش داغونه – تابلو های راهنمایی ناقص و بعضا علط و گمراه کننده – تو این هیر و ویر پلیس هم باید جریمت کنه! – سر خلافی که مرتکب نشدی – عوض اینکه پشت فرمون بشینی و پلیس بیاد سراغت تو باید پیاده شی و عرض جاده شلوغ رو با صد تا قل هو الله رد شی بری دم بنز باراباس و شرفیاب بشی خدمت جناب افسر که برگ جریمه رو بنویسه! – چون خانواده همراهته خلع سلاحی و هیچی نمی گی - از حرم رفتن و زیارت چیزی نگم که کار من نیست - یه دوست عزیز که توی انگلیس زندگی میکنه برای یه ماه اومده ایران – تو مشهد پیداش میکنی(چون خونه پدر مادرش مشهده) – همراه خانواده یه شب شام میری خونشون (خیلی چتربازیه نه؟!!!)- و چه شب خوبی میشه و چه حرفهایی رد و بدل میشه - فرداش توی طرقبه یه دوست دیگه که از تهران با هم رفته بودین مشهد ، کیفش ( حاوی 4 تا دسته چک و کلی مدارک و پول نقد) رو روی سکوی جلوی درب رستوران جا میذاره – می رسید مشهد می فهمه کیفش نیست - بر می گردید – توی راه برای پیدا شدن گمشده نذر صلوات میکنی – می رسید می بینید کیف همون جاست ( بعد حدود 40 دقیقه) – برگشت از مشهد تا سه راه افسریه یک طرف از اونجا تا خونه یه تهران مشهد دیگست ... –
منصور
چند سال قبل به مناسبت سالگرد زلزله رودبار شعری از آقای بیوک ملکی خواندم که بسیار عاطفی بود.
یادآوری آن برای زلزله بم خالی از لطف نیست. اگر کلماتی از شعر با اصل مطابقت نداشت سراینده و خوانندگان ببخشاینند چرا که ازحافظه ام کمک گرفته ام.
شب رسید
مادر و مادر بزرگ
زهره و پروانه و ناهید و من
گرم بگو و بخند
سار پر
باز پر
جغد دل آزار پر
یا به غلط مار پر
شب گذشت
صبح شد
ناگهان
خاک دهان باز کرد
شهر پر
کوچه پر
سنگ و گل و شیشه پر
باغ از هم ریشه پر
ظهر شد
مادرم از گوشه ویرانه خواند
عشق پر
خانه پر
محسن و پروانه پر
نصیر