رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

انگار که زاده شده با من --- عشقی که من از تو می شناسم


فقط تو ! ‌نه کسی دیگر و نه چیزی دیگر.
دوست دارم ساعتها بنشینم و نگاهت کنم.
حرف بزنی و من فقط گوش کنم.
بخندی و گلها بشکفند.
بگو ٬ فقط صدای تو در این میانه دلخواه است.
به من نگاه کن!
کنارم باش

منصور

پ. ن.
شاید خیلی از خوانندگانی که من رو می شناسن باورشون نشه که اینها رو من نوشتم!
ولی نوشتم که نوشته باشم!
نظرات 10 + ارسال نظر
صادق چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 01:51 http://restart.blogsky.com

با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکان های دل!
ای آرامش ساحل!
با توام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیف های آفتابی!
ای کبودِ ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای شور ای دلشوره شیرین!
با توام
ای شادی غمگین!
با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی دانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش.

نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!

((قیصر امین پور))

منصوره چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 07:21 http://nacl.blogsky.com

سلام
یعنی باورشون نداری ولی زیبا بود

آوای من چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 08:47 http://avayeman.blogsky.com

هرکسی که هستی یه دفعه
قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن
رها شو از حیله خواب
نقش یک دریچه رو
رو میله قفس بکش
برای یک بار که شده . . . جای خودت نفس بکش!

کاش‌کی می‌شد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس.
تنها برای یک نگاه؛ حتی برای یک نفس.

تا کی به جای خودما؛ نقاب ما حرف بزنه؟؟

روبی چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 11:46 http://roobipire.blogspot.com

....منصور خطرناک میشود....دیم دارادیم دا....

محسن چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 12:39 http://gharibeh.blogsky.com

-عشق آمد و آتش به همه عالم زد
- به کمال بود عشقم ز ازل که آفریدی
- همه عمر برندارم سر ازین خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

مبارک است انشاءالله ...

پیر هرات چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 13:47 http://pire-harat.blogsky.com

رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود

عشق می ورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود

دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

حسن خلقی زخدا می طلبم حسن ترا
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

پ.ن. مطلب پخته ای بود!!!

هوالهو
پیر هرات

محمد امین چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 14:00

ماقصه سکندر ودارا نخوانده ایم
از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس
(حافظ)

معلم راهنما چهارشنبه 6 خرداد 1383 ساعت 20:53 http://moallemrahnama.persianblog.com

سلام
باز هم حال کردم
دستت درد نکنه

شهرام پنج‌شنبه 7 خرداد 1383 ساعت 17:44

میخوام ناشناس بنویسم.....خیلی بدل نشست ..یه حس
محکم و زیبا توش بود.خیلی لطیف...هوالطیف...بگو بسم الله
و رو سوی آفتاب کن...من گل آفتابگردانم روی از رخت بر نگردانم..(سو تفاهم نشه خواستم راحت حسمو بگم.خسته ام از نقابها!!! مثل شما.!)

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 خرداد 1383 ساعت 22:02

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد