یکشنبه رفتیم سازمان "و" ! ( توضیحا اینکه "سازمان مدیریت و برنامه ریزی " چون نه مدیریت داره و نه برنامه ریزی همون "و" مونده!!) نصیر هم بود. پیش یکی از دوستامون که اونجا کلی رئیسه. پنج تا پلی تکنیکی بودیم . ورودی 70 رشته عمران. خاطرات، احوال پرسی از هم ، "چی کار میکنی" ها ، "کجایی بابا" ها . خیلی خوش گذشت . مطالب خوبی در مورد اوضاع احوال رد و بدل شد. مخصوصا برای من یک جلسه رویایی بود. ما که اکثرا در محیط های مدارس هستیم ، این گونه جلسه ها و مکانها برایمان تغییر ذائقه خوبی است.
امروزم بعد از یه جلسه ، با رئیسمون رفتیم کرج. بعلاوه یکی از دوستان. بحثهای خوبی شد. در مورد باورهای دینی و فرهنگی در جامعه ما . که شبهای بعد در موردش می نویسم. خیلی نظرمون جلب شد که بریم کرج زندگی کنیم. هوا ، عدم ترافیک و... البته اینا همش حرفه! اومدیم و شب شد.
منصور
خیلی خوبه که بهتون خوش میگذره ...
سلام
شایدم واوشم زیادی باشه به اقا نصیر سلام مارو هم برسونید . به ما هم سر بزنید .
شب تاریک
سلام میشه خواهش کنم به بلاگ منم یه لینک بدین.
سلام
۱. سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را
اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد
چند قبل می خواستم در این باره مطلب بنویسم اما انگار با این سیستم دستگاه قسمت نیست.
۲. شما می دانی برای من بیشتر خاطره انگیزتر بود اما چه سود که روح آدمی مهمتر از جسم است به قول سعدی
روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم
کنگره تغذیه تو شهریور امساله..منکه برای دیدن همکلاسیام دارم بی تابی میکنم...میفهمم چی میگید...در مورد رییسا یه چیز بگم ..اونم اینکه من فکر میکنم ریاست باعث میشه خیلی رفتاراشونو نفهمن انگار که یه نقاب میشه براشون....رییس من وقتی که داشت میرفت مرخصی زایمانش به من گفت ..من تو یکی رو خیلی اذیت کردم حلالم کن..انگار چون داشت مادر میشد اونم تو سن بالا تازه متوجه بدیاش شده بود...نمیدونم ولی فکر میکنم ریاست پست سنگینیه که مخصوصا در جامعه ما بیشتر به ریشو ها و چادریا میرسه!!نه به قابلیتای مدیریتیشون...تازه اگه رئیس رئیس باشه انقدر دیگران سنگ جلو پاش میندازن که میشه مثل بقیه...
منصور پیش رئیس نشستن خیلی صفا داره نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
فردا ببینیمت .
کوه یادت نره
کرج برای آخر هفته خیلی خوبه؛ اما برای زندگی من اصلا حاضر نیستم برم اونجا!! چون واقعا بافت فرهنگیاش خیلی افتضاحه. همه مهاجر از این ور و اون ور و . . .