رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

امشب معلم بازیم گل کرده !!!


نمی دونم این خانواده ها چی به بچه هاشون یاد میدن! حالا شاید به پست ما اینجوریاش خوردن! امروز دو تا از دانش آموزانم اومدن برای یه کار به من کمک کنن. یه نفر دیگه هم اومد که اصلا وجودش لازم نبود ولی برای اینکه نخوره تو ذوقش و ناراحت نشه یه کاری دادم بهش که مشغول بشه. یک ساعت که کار کردن گفتم برید یه هوایی بخورین و برگردین.  رفتن دیگه نیومدن! دقیقا دو ساعت بعد یه نفرشون اومد گفت : " هه هه هه ! رفتیم دیگه دیدیم بساط فوتبال برقراره بازی کردیم "

به همین سادگی! بعدش ، موقعی که می خواستم در اتاق رو ببندم برم ، وسایل همون آدمی که اومده بود خودش رو زورچپون کرده بود توی کار ما رو  برداشتم بردم توی حیاط تقدیمش کردم!

 

متاسفانه یه سری از بچه ها نه قول و قرار سرشون میشه ، نه معرفت ، نه بزرگتری کوچکتری ، نه احترام . رفتیم خونه یکیشون مهمون بودیم ،  پذیرایی و تحویل گرفتن برام معنا شد! شما یه سری مهمون داشته باشین یکیشون دیر برسه بطوری که بقیه شامشون رو خورده باشن ، چیکارش میکنین؟ میگین چشمت کور می خواست دیر نیای؟!!! ما ایرانی ها که به مهمون نوازی شهره هستیم . پس اشکال کجاست؟

 

من فکر میکنم بچه های نسل امروز تو فضای این حرفا نیستن. یه جور دیگه و با ارزشهای دیگر بار اومدن. ما که انگلیسی نیستیم. تازه انگلیسی ها که تو این چیزا مقید ترن! اصلا تا همه نیومده باشن بقیه منتظرش میشن! اینقدر بچه ها سرشون تو اینترنت و این حرفاست که توی یه مهمونی سرشون رو بلند نمیکنن ببینن چه خبره. نمی دونم شاید خانواده ها یادشون ندادن یا خودشون هم بلد نبودن که یاد بدن. بگذریم.  فکر روی این چیزا ذهن من رو به خودش مشغول میکنه و راه حل خاصی پیدا نمی کنم. داریم فرهنگ ایرانی خودمون رو از دست میدیم که جاگزینش فرهنگ اروپایی بشه و در نتیجه چیزی هشل هفت و شتر گاو پلنگی بدست اومده.

 

ساعت 7 امروز کوه چهارشنبه شبهامون رو استاد کردیم. امیرحسین هم بود. رفتیم و من فهمیدم فعلا زانوم راه نمیده برای کوه رفتن. کوه رفتن های جمعه که مدتی بود تعطیل شده بود فکر میکنم کماکان برای من تعطیل باشه. مگر اینکه 10 متر هم پایین نیام و فقط برم بالا.

 

این گزارش تهیه کردن هم برای من شده بختک .

 

منصور

نظرات 7 + ارسال نظر
فرهاد محیط چهارشنبه 27 خرداد 1383 ساعت 23:49

به عنوان یکی از شاگردان شما ابراز شرمندگی میکنم.

دشمنت شرمنده باشه آقا فرهاد!
تو هم از تونایی که وبلاگ رو میخونی ولی اصلا نظر مظر نمی ذاری

صادق پنج‌شنبه 28 خرداد 1383 ساعت 00:11

بد بختی اینه که چیزهای خوبه فرهنگمون را می دیم چیزهای بد فرهنگ اینها را میگیریم. چیزهای خوبش را اصلا نگاه هم نمی کنیم.

امیرحسین پنج‌شنبه 28 خرداد 1383 ساعت 00:22 http://amireghlimi.blogsky.com/

سلام استاد...خوبی؟
دلتنگم حسابی:*

غریبه پنج‌شنبه 28 خرداد 1383 ساعت 11:03 http://gharibeh.blogsky.com

تازه پدر مادرهاشون هم اصلاً این حرفا براشون مهم نیست. اصل اینه که گوگوری مگوریشون به تریج قباش برنخوره. یکی از فامیلای نزدیک ما توی جمع شروع می کنه با بچه هاش درگوشی حرف زدن، یا اینکه مهمون دعوت کرده بود یه بار، بعدش سرشام یک ساعت کامل رفت با دختر خانمش به صحبت کردن. مهمونای عزیزشم به فلان جاش نگرفت. همین آقا وقتی بچه هاش به آدم بی ادبی می کنن یا رفتار ناشایست دارن به روی مبارکش نمیاره، بعدشم به جای این که بیاد عذرخواهی پیغام می فرسته که فلانی ناراحت نشو، بچن دیگه!!!! (راست می گه ما هم وقتی ۱۵ سالمون یا ۲۰ سالمون بود بچه بودیم لابد خودمون خبر نداشتیمُ، واسه همینم بود که پامون رو جلو بزرگترمون دراز نمی کردیم حتی توی مسجد و حسینیهجلوی غریبه ها)
حاج منصور وقتی نسل قدیم و با ادبمون اینجورین از محصولات درجه یکشون چه انتظاری داری؟

محسن جان !
به خدا من الآنشم در حالتی که نشسته باشم یکی از دانش آموزام ایستاده باشه باهاش حرف نمی زنم حتما میرم یه صندلی می آرم. اونوقت...

امیرحسین پنج‌شنبه 28 خرداد 1383 ساعت 12:00 http://www.material.persianblog.COM

منصور ما اون موقع با اون خانواده ها و با اون مسایل اخلاقی اینجوری از آز آب دراومدیم چه برسه به اینها...

محمد پنج‌شنبه 28 خرداد 1383 ساعت 12:05

استاد سلام
جمله آخر «این گزارش تهیه کردن هم برای من شده بختک» بسیار مرا تحت تاثیر قرار داد. اگر کاری از دشت من بر می آید لطفا بگویید.

نه محمد آقا !
نگران نباش... خبری نیست
قربون مرامت . در این روزگاری که مرام و معرفت کیمیاست !

پیر هرات پنج‌شنبه 28 خرداد 1383 ساعت 12:09

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بر کاری چو من یکدم نکوکاری کند
(حافظ)

غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود
این خماری از سر ما می گساران می رود
(امام خمینی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد