ای عاشقان، ای عاشقان!
دل را چراغانی کنید
ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید
معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش
تا سر کشم من جرعه ای از ساغر وپیمانه اش
بزم است و رقص است وطرب
مطرب نوایی ساز کن
در مقدم او بهترین تصنیف راآغاز کن
مجنون بوی لیلی ام
در کوی او جایم کنید
همچون غلام خانه اش
زنجیر در پایم کنید.
«عشق جان می خواهد. ضیافت عاشقی بر سفره نداشتن بر پا می گردد،چه این که ضیافت عاشقانه رمضان بر سفره گرسنگی گسترده می شود و این سرعجیب عاشقی است که متاع نمی خواهد که اساسش بر بی متاعی وبی برگی است»
حلول ماه سحری وافطاری ماه رمضان مبارک.
امروز روز عصای سفید بود. روز روشن دلان. کسی از خوانندگان وبلاگ ما هست که روشن دل باشه؟
محمد امین
ممنون که از ماه رمضان نوشتی. شعر قشنگی هم بود
در ضمن - تیتر مطلب خیلی خوبه
هر چه آدم فقرش بیشتر باشد، گوییا با متاع بیشتر وارد این ماه شده است اما پایانش نیز همین گونه است؟!!
التماس دعا. تیتر خیلی قشنگی بود. با آقای رئیس کاملا موافقم.
امین خیلی خوب بود
دستت درد نکنه
التماس دعا
یا علی
خیلی قشنگ بود...کلی حال کردم! رفتم تو حال!!!
...
معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش...
سلام
۱. ماه رمضان از آن پارادوکس های زیبا ست.
به مهمانی امتناع دعوت شده اید.
قشنگ بود. دل روشن؟ .روشن دل؟ روشنی من گل آب.