رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

سقراط کجا و ما کجا....

سلام...

آدم خیلی خوبه که قبل از اینکه حرفی را بخواهد به زبان بیاورد اون را یک بار پیش خودش مرور کنه و ببینه آیا مناسب هست یا نه؟!؟! مخصوصا اینکه بخواهد در مورد کسی حرفی بزنه یا قضاوتی انجام بده. نمی دونم چرا ماها اینقدر دوست داریم پشت سر این و آن حرف بزنیم. شاید بخاطر اینه که توی دینمان اینقدر تاکید شده که ازش پرهیز کنیم؟!!؟! نمی دودنم کلا خیلی ازش لذت می بریم. 
یک داستان در این مورد درباره سقراط خواندم که فکر کنم بی ربط به این موضوع نباشه. فقط یک کم فکر کنیم ببینیم آنها چجوری فکر می کردند و ما الان ....


 روزی یکی از آشنایانش، فیلسوف بزرگ را دید و گفت:”سقراط؛ آیا می‌دانی من چه چیزی درباره دوستت شنیدم؟“
سقراط جواب داد: ”یک لحظه صبر کن، قبل از اینکه چیزی به من بگویی، مایلم که از یک آزمون کوچک بگذری. این آزمون، پالایش سه‌گانه نام دارد.“
آشنای سقراط: ”پالایش سه‌گانه؟“
سقراط: ”درست است، قبل از اینکه درباره دوستم حرفی بزنی، خوب است که چند لحظه وقت صرف کنیم و ببینیم که چه می‌خواهی بگویی. اولین مرحله پالایش حقیقت است. آیا تو کاملا مطمئن هستی که آنچه که درباره دوستم می‌خواهی به من بگویی حقیقت است؟“
آشنای سقراط: ”نه، در واقع من فقط آن را شنیده‌ام و...“
سقراط: ”بسیار خوب، پس تو واقعا نمی‌دانی که آن حقیقت دارد یا خیر. حالا بیا از مرحله دوم بگذر، مرحله پالایش خوبی. آیا آنچه که درباره دوستم می‌خواهی به من بگویی، چیز خوبی است؟“
آشنای سقراط: ”نه، برعکس...“
سقراط: ” پس تو می‌خواهی چیز بدی را درباره او بگویی، اما مطمئن هم نیستی که حقیقت داشته باشد. با این وجود ممکن است که تو از آزمون عبور کنی، زیرا هنوز یک سوال دیگر باقی مانده است: مرحله پالایش سودمندی. آیا آنچه که درباره دوستم می‌خواهی به من بگویی، برای من سودمند است؟“
آشنای سقراط: ” نه، نه حقیقتا.“
سقراط نتیجه‌گیری کرد: ”بسیار خوب، اگر آنچه که می‌خواهی بگویی، نه حقیقت است، نه خوب است و نه سودمند، چرا اصلا می‌خواهی به من بگویی؟“

اینچنین است که سقراط فیلسوف بزرگی بود و به چنان مقام والایی رسیده بود.

یاسر
نظرات 8 + ارسال نظر
یه قصه محال جمعه 29 آبان 1383 ساعت 03:39

منکه عجیب مخلصشم!

مهدی جمعه 29 آبان 1383 ساعت 08:08 http://farafan.blogsky.com

سلام.سخن بسیارحکیمانه وعاقلانه ومنطقی است.کاش خدابه ماگوش شنوابدهد.باتبادل لینک اگرموافقی بسم الله.

رضا جمعه 29 آبان 1383 ساعت 09:08 http://toranj

خوب راس می گی دیگه. من که دهنم بسته شد...

هزار و یک روزنه جمعه 29 آبان 1383 ساعت 13:16 http://www.rozaneh1001.blogsky.com

نوشته ی بسیار خوبی بود...این همون چیزی رو احتیاج داره که میگن هشیاری لحظه به لحظه ...اگه این هشیاری داشته باشیم میتونیم رو صحبتامون هم این تعمق رو بکنیم.که البته فکر میکنم شدنیه و البته کار بزرگی هم هست.تا وقتی که حرفی زده نشده ما اربابشیم وقتی زده شد ما میشیم برده حرف زدمون.و چقدر مسایل که با همین حرفها بوجود نمیاد...سو تفاهمها کدورتها و حتا جنگ بین ملتها.بازم از نوشته ات ممنون.

منصور جمعه 29 آبان 1383 ساعت 17:47 http://toranj.blogsky.com

آقا یاسر!
خوشحالم که دوباره بعد از مدتها از شما مطلب دیدم...

پیر خمین یکشنبه 1 آذر 1383 ساعت 19:43

خیلی زیبا بود
من تجربه کردم. آدمتا وقتی لگام دهنش دست خودش نباشه نمیتونه این طور رفتار کنه٬ خیلی سخته!
بهایم خموشند و گویا بشر
زبان بسته بهتر ز گویا بشر (به شر)

حامد یکشنبه 1 آذر 1383 ساعت 23:05 http://mirror.blogsky.com

نمیدونم چرا با اینکه این همه حدیث و ... در مورد غیبت وجود داشت چنین تاثیری که این مطلب بر روی من گذاشت نگذاشته بودند.

مفیدی تنها چهارشنبه 4 آذر 1383 ساعت 23:06 http://doreh24.persianblog.com

بیا اینجا بینیم با

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد