رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

زدیم تو خط پستهای متفاوت !


* دیشب بااسپری روی کرکره یک مغازه با خط کج و کوله نوشته بود:

عشق یعنی علاقه - نه کفگیر ملاقه !!!

خیلی حال کردم ! شاید این جمله قدیمی باشد  ولی من که اولین بار بود میدیدم. واقعا راست گفته ...

** یه مدته حس و حال نوشتن نیست. نمی دونم شاید به یاس وبلاگی دچار شدم! یا اینکه اعضا دیگه واقعا دارن کم کاری می کنن...از خوانندگان پرو پا قرص که عادت به نوشته های روزانه داشتن معذرت میخوام...

*** چند وقت پیش جایی بودم که در ارتباط با دو واژه کلیدی بحثی مطرح شد. «حق» و « میل»
در مطلبی که می خواهم بنویسم بیشتر مخاطبم دوستان جوانترم هستند( هر چی باشه بالاخره ما معلمیم دیگه!) جسارت نباشه خدمت سروران عزیز که فکر کنند دارم اظهار فضل و دانش میکنم !( این تعارف رو کردم که یه دفه خدایی نکرده به کسی برنخوره که اونوقت دیگه نمیان وبلاگ رو بخونن!!!)

ما یه «حق» داریم یه «میل» و در حالی که با هم فرق دارند بعضی وقتها با هم اشتباه می گیریمشون. در مواجهه با قضایا ٬ قبل از اینکه بر آشفته بشیم و رگ گردنمون بزنه بیرون باید توجه کنیم که فلان چیز که من انتظارش رو دارم حق منه یا میل من...
یک چیز شاید میل من باشه و اگر انجام نشد و مطابق خواسته من جلو نرفت نباید به هم بریزم.من شاید میل داشته باشم که یکی به من سلام کنه ولی باید فکر کنم که حق هم دارم ؟ اگر فقط میل است و حق نیست نباید از سلام نکردنش ناراحت بشم...
مثلا میل منه که این چیز اونجای اطاق باشه ٬ آیا حق من هم هست؟ فکر میکنم خیلی از دعواهای همسران عزیز(!) از همین جا نشات میگیره. میل خودشون رو به عنوان حق تلقی میکنن و حال آنکه اینطور نیست و یه چیز رو که حق فرض کنی سرش وامیستی و پافشاری میکنی و میشه منشا دعوا و اختلاف.

حالا چرا این مطلب رو دارم مینویسم؟ و چرا گفتم که مخاطب من دوستان جوانترم ( دانش آموزها) هستن؟

مساله دوست و دوستی برای اونها خیلی مطرح و پررنگه. زیاد پیش میاد که از بی توجهی یک نفر یا از بی وفاییش بهم میریزن یا دپرس میشن و فریاد" بی وفایی بی وفایی دل من از غصه داغون شده" سر میدن ! باید دقت کنند که «میل» اونهاست که دوستشون فلان جور عمل کنه یا اونجوری حرف بزنه یا صد تا چیز دیگه ولی  «حق» اونها نیست. اگر به همین موضوع به ظاهر ساده عمل کنند دلخوری و ناراحتی پیش نمیاد و در این محیط خیلی بهتر میتونن رفاقت کنند.

مثلا «میل» من اینه که دوستم همیشه کنار من باشه ، به من توجه کنه ، همیشه صمیمی و با روی باز با من برخورد کنه . نه «حق» من.
یا یک مثال دیگه :
چند وقت پیش داشتم با یکی از دوستان چت میکردم، بعد از یک مدت گفتم که "من با اجازه تون برم
" . ناراحت شد. گفت من به خاطر شما صبر کردم وگرنه زودتر میخواستم برم. گفتم خیلی ممنون ولی من که نمی دونستم به خاطر من صبر کردید. اگر اینطوره تشکر از محبت شما ولی من الآن خوابم میاد و چاره ای نیست باید فردا صبح زود برم سر کار. حالا اگر این دوست عزیز توجه داشت که در اون لحظه «حق » او نیست که من باهاش چت رو ادامه بدم و صرفا «میل»اوست، ناراحت نمی شد و خوب بود دیگه !

خلاصه دنیا با توجه به جایگاه درست امیال و حقوق توسط ما زیباتر است !!!

 

پ.ن.

دیدید بعضی وقتا آدم یه شعر می بینه یا می شنفه خیلی باهاش حال می کنه! من الان نسبت به شعر زیر حالم اینجوریه ! و فکر میکنم لابد همه خوششون میاد! من که از بیت چهارم خیلی خوشم اومد:


کجای این جنگل شب ،پنهون میشی خورشیدکم    

پشت کدوم سدسکوت ، پر میکشی چکاوکم

چرا به من شک میکنی، من که منم برای تو    

لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو

دست کدوم غزل بدم ، نبض دل عاشقمو    

پشت کدوم بهانه باز ، پنهون کنم هق هقمو

گریه نمی کنم برات ، آه نمی کشم بشین 

حرف نمی زنم بمون ، بغض نمی کنم ببین

نوازشم کن و ببین، عشق می ریزه از صدام    

صدام کن و ببین که باز، غنچه میدن ترانه هام

اگر چه من به چشم تو،کمم ،قدیمیم ،گمم  

آتشفشان عشقم و دریای پرتلاطمم


شاعر : ایرج جنتی عطایی

 
منصور

نظرات 21 + ارسال نظر
پیر خمین چهارشنبه 30 دی 1383 ساعت 20:24

از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 دی 1383 ساعت 22:16

واعظان کین جلوه بر محراب ومنبر می کنند ...

پیر صبا چهارشنبه 30 دی 1383 ساعت 22:25

نمیدونم چرا(لابد به خاطر میل!) ولی تا اونجایی که حافظه یاری میکنه این مطلبتون رو بیشتر از مطالب دیگه میپسندم...بحث تدریسه.

علی درویش پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 00:27

یه نگاه به بالا انداختم ... جو مثل اینکه رو پیر می گرده !!! ... چند تا از دوستان دیگر هم ایضا جمع ببندیم فکر کنم ۲۴۶۹ تا پیر از این وبلاگ دیدن می کنند .... زت زیاد

هلمز پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 01:35 http://holmes.blogspot.com/

جالب بود این مطلب حق و میل....به نظرم بحث قشنگی بود.
مرسی.

ناتور پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 11:05 http://natoor-e-dasht.blogsky.com

هرچند که مطمئنا دانش آموزان عزیز استفاده ی لازمو از این مطلب بردن(!)، ولی برای بقیه هم همچین پُر بیراه نیست!!همه ی ما عادت داریم که میلمونو پُر رنگتر از حقمون جلوه بدیم.

علی زیوری پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 13:56

سبزترین سلام ها؛کمال احترام ها؛آب زلال جام ها ؛شفاعت امام ها؛نثارتوتمام ها ؛مایه ی ننگ ونام ها ! عطرگل مشام ها! به ماه نقره فام ها ؛ستاگان شام ها ؛رسان مرا پیام ها!
ماهم به وب لاگ شما سرزدیم
کردگار نگهدار

پیر هرات پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 14:59 http://pire-harat.blogsky.com

کاشکی فرق این دو واژه ی کلیدی رو به همه می گفتید!
راستی: اون سه تا علامت تعجب رو هم روی کرکره ی مغازه نوشته بودند !؟

احمد پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 19:28 http://mirror.blogsky.com

* چه جالب ! برای ما که قدیمی نشده بود
** خواهش می کنم!
*** بهتر بود می گفتید مخاطبتون یه سری بچه ننر هستن این جوری همه بچه ها رو ضایع کردین من که فکر نمی کنم یه بچه اول دبیرستانی هم این جوری در مورد رفاقتاش فکر کنه چه برسه به بچه های ما
شاید مشکل اینه که شما فکر می کنید اونها این جوری فکر می کنن!
همه ی شما چند نفره؟
پ.ن به به

محمد پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 19:47

باز هم از این جاها بروید. خدایی حرف خوبی زده.

م.ش پنج‌شنبه 1 بهمن 1383 ساعت 22:37

باز هم سلام!
خیلی وقت ها همین امیال ما- تو یه مرحله قبلش که رویای ماست- تبدیل میشه به انتظاراتی که شاید هیچ جایی در ذهن مخاطب ما نداره.اون وقته که چشمامون رو میبندیم و بخاطر همه رویاهای نیمه کاره تقق نیافتمون که روح مخاطبمون هم ازش خبر نداره هر کاری میکنیم...
این حرفم فقط یه نظر بود.به موضوع خاصی بر نمیگرده...

خرابکار جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 02:02

با عرض پوزش می خوام وبلاگ جناب خانی رو hack کنم.عیبی نداره که؟

رضا جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 02:45

۱. در جواب محمد :
فکر کنم تو مدرسه م..د نیستی !
چون تو م..د اینجور رابطه ها موج میزنه !
طرف سوم دبیرستانه به رابطه هاش اینجوری فکر می کنه . چه برسه به اول دبیرستانی !
۲. خیلی بحث جالبی بود !

الهه مهر جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 13:12 http://www.totanj.blogsky.com

قبول دارم که آدم نباید از کوچکتر از خودش (مثلا اول دبیرستان) چنین انتظاری رو داشته باشه ... !!! و لی سخته ...

دکتر۲۶ جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 13:57

مرسی عالی بود.ولی فهمیدن این که حق چیه و میل چیه کار سختیه.

حسین جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 15:02 http://طنین دل

اون مطلبی بود که طالب زیاد داشت.
من هم روش فکر کردم و با شما هم صحبت کرده بودم
ولی این مساله وقتی کنار مساله فرهنگ ایرانی ( چت با کانادا ) که نوشته بودید قرار می گیره چطور میشه؟ مشکلی پییش نمیاد؟

و اینکه میل ما با میل طرف که نخونه چیکار کنیم . بیخیال شیم.

علیرضا جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 18:52

عید قربان مبارک
بدون این که بخواهم دارم می شم از خوانندگان ثابت بلاگ شما .
البته مطالبی که منصور خان هر کدومش میارزه به ۱۰۰۰۰۰ مطلب که ...
در هر صورت از نظر من خیلی زیبا بود

صادق جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 21:45 http://restart.blogsky.com

استاد -پیش از این- برایم نوشت :

همواره بدانید
میل شما، حق شما نیست ...

رسول جمعه 2 بهمن 1383 ساعت 21:59 http://t`

من اگه یه چیزی حقم نباشه ولی میلم باشه عاقلانه برخورد می کنم!!!
ولی اگه حقه بقیه هم نباشه ولی بهش برسن قاطی می کنم!!!
اون موقع معلومه یه جای کار می لنگه!!؟!!؟

[ بدون نام ] دوشنبه 5 بهمن 1383 ساعت 15:52

در جواب رضا که به من جواب داده بود
خوب منظورتون رو نمی فهمم از مشکلات دنیای مجازی دیگه
ولی من در مدرسه م... بودم و هستم.
از رئیس هم معذرت می خوام که قسمت نظرات نوشته شون رو به چت روم تبدیل کردیم.
یا علی

سحر شنبه 28 آبان 1384 ساعت 09:34 http://saharkhanoom2020.persianblog.com

سلام....حیف نیست آپ نمیکنید؟؟؟ خیلی عالیه....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد