رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

 من دیگه منتظرهیچ کسی نیستم که بیاد

 دل من ازآسمون معجزه اصلا نمی خواد



 


عید سعید غدیر را خدمت تمامی دوستان و سروران  تبریک و شاد باش عرض میکنم.
خداوند ما را به بهره مندی هر چه بیشتر از معارف و برکات اهل بیت نائل گرداند.

 



شب عید است و از قضا به غدیر

فتنه و بخت خواب و بیدار است

چه کسی میرود به خلوت چاه

چه کسی با شب علی یار است

 

 

 




۱- نمیدونم چرا یه مدتیه برای ماشین من اینقدر بلا اتفاق میافته ! بعد از آن تصادفی که شرحش در چند پست قبلی آمد ، چند وقت پیش کنار خیابون توقف کرده بودم و منتظر بودم یکی از دوستان که رفته بود چیزی بخره ، بیاد. یک دفه یه پیکان به رانندگی یک جوانک (!) که محتملا تصدیق هم نداشت ، اومد و بغل به بغل از انتها تا ابتدای ماشین من مالید و رفت! به همین سادگی . علتش عدم تسلط به رانندگی بود. چون من نه دوبله پارک کرده بودم و نه در حال راه افتادن بودم. پارک کرده بودم کنار خیابون . میگفت یه پراید گرفت طرف من ، من هم منحرف شدم به سمت راست و خوردم به شما ! با سابقه ذهنی که از تصادف داشتم قبل گفتم آقاجون برو به سلامت ! بعضی ها میگن ماشینتو چشم زدن ! نمی دونم آخه یه ماشین لکنته(!) چشم زدن داره !!!

 

۲- رفتیم اصفهان و برگشتیم. به خوبی و خوشی و سلامت. مسافرت خوبی بود.قبل از رفتن دلمشغولی هایی داشتم .به هر حال برگزاری یک اردوی چهارروزه با تعداد 120 نفر چندان ساده نیست. ولی به لطف خدا و کمک بی دریغ دوستان ٬ به بهترین نحو انجام شد. مسافرتی بود ساده ، بی دغدغه و مرتب. دو تا موضوع خیلی مهم دستگیرم شد. واقعا آدم هرچقدر که تجربه کسب کنه ، هنوز خامه. هر دوتاش هم توسط دانش آموزا بهم منتقل شد.

کلیسای وانک با بهشت و جهنمش،مسجد جامع هزار ساله ، شبهای زاینده رود (!) که از زور سوز و سرما نشد که بشه ! کارخانه ذوب آهن اصفهان ، دانشگاه صنعتی اصفهان و بازدید ها و سالنهای ورزشی اش، میدان نقش جهان ، هشت بهشت ، چهلستون ، مسجدها ، بازار ، پرسه های زمستانی...والبته بریونی!

همراهان خیلی خوبی داشتم. خدارو از این بابت شکر میکنم.

 

۳- فردا عید غدیره. 
             الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب علیه السلام.

این عید بزرگ و مهمترین عید ما شیعیان را خدمت همگی دوستان عزیزم که از خانواده سادات هستند تبریک و تهنیت می گویم.( مخصوصا به شما دوست گرامی )

 

۴- چند تا خاطره فراموش نشدنی دارم از این روز.
 تا چند سال قبل ،هر سال روز عید غدیر ، دوستان همدوره ای دبیرستان ، میومدن خونه ما. ما سید نیستیم ولی اونا میومدن ! بیشتر دور هم بودن و بخور بخور مد نظر بود تا عید و این حرفا! سنت شده بود . نمیدونم  چرا. یکی از اون سالها( فکر کنم سال 73) یکی از بچه ها پیشنهاد داد بیاین این جمعی که هستیم با هم عقد اخوت بخونیم. همه قبول کردن. دور تادور اتاق نشسته بودیم. هر کس دستش رو داد به بغلیش( مثل دعای وحدت) و یکی از دوستان ( ممد ج ) صیغه رو خوند و بقیه تکرار کردن. صحنه ش یادم نمی ره . انگار یه ساعت پیش بود. و حالا هیچ کدوممون یادمون نیست اصلا چه کسانی بودن توی اون جمع!! و بعضیها رو سه سال به سه سال هم نمی بینیم. اوضاعیه خلاصه...
اون ماجرا به کنار ، من یه برادر اینجوری دارم. چند سال قبل با یک نفر از دوستان روز عید غدیر این عقد را برقرار کردیم و متاسفانه اون عزیز رو هم خیلی کم میبینم.

شایدحالا هم آدم بخواد با یکی برادر بشه ، اون یکی هم بخواد ، ولی هیچ کدام حرفی به دیگری نمیزند ! چون از نظر طرف مقابل خبر نداره...


خاطره دیگر عروسی یکی از دوستان بود ، عید غدیر چند سال قبل. روز قبل عروسیش( روز قبل عید ) با هم بودیم و دنبال کارهای عروسی. حتی روز بعدش هم باهم بودیم. ولی عروسیش منو دعوت نکرد !!! هنوز که هنوزه نمی دونم چرا! فقط میدونم این کار از یک ذهن با قواعد خشک و غیر قابل انعطاف بر میاد ... تصمیم دارم اگر روزی روزگاری ازدواج کردم ، به هیچ وجه دعوتش نکنم !

 

۵- میخواهم یکی از هفته های آتی در ماه بهمن ،  یک بعدازظهر پنجشنبه بروم مشهد و جمعه عصر برگردم . از دوستان هر کسی منو همراهی میکنه ، قدمش سر چشم. فقط هزینه رفت و برگشت با خودش. محل اسکان و خورد و خوراک رله ست !!!

 

۶- بنا به سنت همیشگی ، آخر پست یه مطلب هم بنویسم:


  آفاق را گردیده ام – بسیار خوبان دیده ام – اما تو چیز دیگری

 

منصور

نظرات 14 + ارسال نظر
سجاد شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 02:45 http://paknevis.com/weblog

سلام. عیدتون مبارک. مشهد میرید ما رو هم دعا کنید :)

اگه قابل باشیم حتما

محمد امین شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 09:45

عید تون مبارک باشد .اردویی که هرگز تکرار نخواهدشد.

چرا. با چند تا تبصره و ماده واحده قابل تکرار است.

پیر صبا شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 10:09

سلام...عیدتون مبارک باشه...
یه اردویی بود که دل پیر ما رو جوان کرد...عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد...

خدا رو شکر

فرهاد شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 10:18 http://delshodegan.blogsky.com

سلام.
وقتی خوندمش دلم بد جوری گرفت.

پنجره بازه به بارون - من ولی دلم گرفته

الهه مهر شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 10:24 http://www.totanj.blogsky.com

می تونم احساس کنم که چقدر دلتون گرفته ...

ما که همیشه دلمون گرفته

احمد شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 10:52 http://mirror.blogsky.com

۰- سلام عیدتون مبارک
۱- خوب عوض اون موشه که عقب ماشین آویزون کردید یه دونه از این سنگ آبیها که شبیه چشمه (اسمش رو نمی دونم ) آویزون کنید.
۲- این بهترین اردوی دوره ای بود که تا حالا رفته بودم(با توجه به این که من همه ی اردو های دوره ای و غیر دوره ای رو رفتم) و اون ایراد ها یی هم که بچه آخرش از اردو گرفتند باد هوا بود ٬ ایراد های خودشون رو به دیگران نسبت می دادن!
۳- بهتر بود می گفتید: حتی شما دوست عزیز!!!!
۴- من تا حالا عهد اخوت با کسی نبستم ولی اگه به خوام این کار رو بکنم سعی می کنم با کسی عهد ببندم که لااقل سالی یک بار ببینمش یا اگر هم امکانش نبود سالی یک بار با هاش تماس بگیرم و بهش یاد آوری کنم که با هم برادریم ها!
۵- ما که فقط می تونیم بگیم التماسه دعا . ما رو موقع زیارت یادتون نره!
۶- این سنت یه موقع تبدیل به عادت نشه ها !

یا علی

ممنونم از نکاتی که مطرح کردید.

علی اصغری شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 13:42

سلام

امیدورام همیشه موفق باشی عید شما هم مبارک

اگه بنده رو هم قابل دونستی مشهد درخدمتیم ان شاالله

سرت سلامت

دکتر۲۶ شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 17:35

سلام.منظور آقا احمد چشم زخمه.مشهد ما رو هم دعا کنین.

علیرضا شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 18:21 http://toranj

عید غدیر عیدی که امانت گذاشته شده رو دوش آدم بهش یاد آوری میشه ، خلقت به هدف اصلی خودش میرسه ، دیگه هیچ نعمتی برای آدمی باقی نمیمونه ، خدا از کارهایی که از اول خلقت بوسیله همه پیامبراش کرده راضی میشه ، علی ولی میشه و غدیر بزرگترین حادثه آفرینش و عظیم ترین عید دین محمد.امانتدارا ،عیدتون مبارک!خدا کنه شیعه علی بشیم.

محمد حسین فروزان شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 19:07

حضرت آقا

اولا کلمه جمود صفت نیست.

ثانیا تلافی اگر هم صحیح باشد در مورد دشمنان است نه در مورد دوستان .

استاد معظم

تصور میکنم صفت باشه - بر وزن فعوله دیگه. مثل :
کارمندهای خدوم این اداره
آدم حسود
یا مشابه آن
البته من به اطلاعات ادبی شما احترام میگذارم و برای جلوگیری از هرنوع شبهه اون قسمت رو پاک کردم.
درسته که چندین سال خارج از کشور هستین ولی مطمئنا در ادبیات فارسی قوت دارید.
میدانم تلافی برای دشمن است. آن علامت تعجب بعد از متن فکر میکنم به وضوح نشان میدهد که مطلب جدی نیست .

پیر هرات شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 20:27 http://pire-harat.blogsky.com

دیشب یک مقاله می خواندم٬ به نقل از علامه طباطبایی نقل کرده اند از گروهی از جنیان که گفته اند:

در میان ما از همه ادیان و مذاهب وجود دارد به جز تسنن. زیرا جن هایی که درواقعه ی غدیر خم حضور داشته اند هنوز زنده اند. و شهادت می دهند به این واقعه ی بزرگ.

پیر خمین شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 21:13 http://pire-harat.blogsky.com

یا علی!

امیرحسین شنبه 10 بهمن 1383 ساعت 22:58 http://www.material.persianblog.com

ما هستیم

تابلو ام دیگه (علیرضا) دوشنبه 12 بهمن 1383 ساعت 00:22

سلام چاکرم سفر به خیر
منصور خان اون ۲ تا تجربه ی سفر رو نگفتید ها
در ضمن من یه بو هایی داره به مشامم می رسه ها بگم چه بو هایی D: مشهد پاییزی و خاطره دوم عید غدیر و ...
خلاصه اما رضا می گن کارش خیلی درست ها
خیلی دوست دارم بیام مشهد ولی ظاهر ان که ...
آقایون عزیز که این بالا نوشتید ما پایه ایم و می یاییم و ... آقا جون قضیه بو دار تر از این حرفا ست .
منصور خان کمکی چیزی سالنی محضری چیزی خواستی به ما بگو (بقیه اش رو هم خودم ردیف می کنم )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد