رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

همه رفتند و من تنها نشستم!


۱-دوستت داشت،نه؟حتما تو هم دوستش داشتی.مگه میشد همدیگه رو دوست نداشته باشید؟ آخه مگه روی زمین خدا به جز شما دو نفر کس دیگه ای هم بود که دست هم روبگیرن و روی چمنزارهای بکری که شما دو تا اولین بچه هایی بودین که پاتون به اون میرسید، قل بخورن؟
قابیل،چی شد که ازهم بدتون اومد؟
شاید چون بزرگ شده بودید! شاید بزرگ شدن خنده هاتونو سخت کرده بود و غم هاتونو بزرگ و ...
میگن آدمای آدم هر روز بارها و بارها دعا میکنند:خدایا، آنی و کمتر از آنی من را به حال خودم رها نکن! و حتما قابیل این دعا رو بلد نبود!
 ولی به نظر تو چرا قابیل ،داداش هابیل رو کشت و دومین گناه بشر رو به اسم خودش ثبت کرد؟؟؟اول خوردن میوه ممنوع و دوم برادرکشی و سوم... و آخر...؟!

۲-در ادامه مطلب دنباله دار قبلا:
عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن.عشق غذا خوردن یک حریص گرسنه است و دوست داشتن « همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن» است.

عشق نیرویی است در عاشق که او را به معشوق میکشاند، و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست،که دوست را به دوست میبرد.عشق ، تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

ادامه مطلب رو به طور کامل در کتاب (کویر) ملاحضه بفرمایید! مرسی از توجهتون به این مطلب دنباله دار!
 
۳-چو از دست شدی ، از پا نشستم
   به زاری در دل شب ها نشستم
   خداوندا ! عزیزان از کنارم
   همه رفتند و من تنها نشستم!

                                                                                   علیرضا

نظرات 8 + ارسال نظر
منصور جمعه 16 بهمن 1383 ساعت 23:16 http://toranj

آن را می فهمم٬ کمتر از آن دیگه یعنی چی؟!
این شعرا و نویسندگان احتمالا برای جور شدن قافیه و وزین شدن مطلبشون٬ اصرار دارند به مردم القا کنند که افتادن حضرت ادم ابوالبشر به زمین گناه بوده و اولین گناه بشر و فروختن روضه رضوان به دو گندم و یا نمیدونم به یک سیب و نظایر آن. در صورتیکه اصلا گناه نبوده که هیچ خیلی هم ثواب بوده. شما دیگه چرا از این موضوع به عنوان گناه آدم نام بردید؟

منصور خان
منظور از گناه به نظر من سرپیچی از اوستا کریمه!
حالا با خوردن میوه باشه یا ...!
ولی منم زیاد اصرار ندارما!

محمد امین جمعه 16 بهمن 1383 ساعت 23:35 http://toranj.blogsky.com

تو این جامعه یا حرف از بد اداره شدن مملکت هست یا حرف از عشق وعاشقی
راستی!خووووبیی

از احوالپرسی های شما!
تو جامعه های دیگه صحبت از چیه ، لطفا!

احمد شنبه 17 بهمن 1383 ساعت 07:43 http://mirror.blogsky.com

۱-قابیل رو نمیدونم ولی عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم می دادم قابیل رو ... .
۲-پس چرا الان همه میخواند عاشق بشن نه این که دوست داشته باشن؟
۳-همه رفتند و تنها مانده احمد
ز همراهان خود جا مانده احمد

یاعلی

احمد جون!
زمونه بد زمونه ایی!ولی با این تفاسیر بخواه که دوست داشته باشی ،دوست داشته بشی!
علی یارت.

محمد مهدی شنبه 17 بهمن 1383 ساعت 11:30

با این تفاسیر... همه دور و بری های ما یه چورایی عاشقن! نه؟!

بد جوری موافقم!

کورش شنبه 17 بهمن 1383 ساعت 14:32 http://vulturek.blogsky.com/

حیف که کتاب کویر رو ندارم...!!!

کوروش جان تلاشهای دیپلماتیک ما که به جایی نرسید!
خودتون لطفا رایزنی کنید!

دکتر۲۶ شنبه 17 بهمن 1383 ساعت 14:44

از همه این نیروها بزرگتر نیروی تفکره.نیروی جاودانی تفکر.عشق تموم می شه ولی تفکر...عشق زیر مجموعه ای از تفکره.قبول نداری؟

م.ش شنبه 17 بهمن 1383 ساعت 18:39

میگم علیرضا بهتره بجای مثالهای ما قبل تاریخ از همین زمونه خودمون مثال بزنی....

م.ش میتونم بشناسمت؟
منظورت از مثال ما قبل تاریخ کدوم بود؟

محمد یکشنبه 18 بهمن 1383 ساعت 07:32

یک مدت نبودید
به هر حال خوشحال شدیم که دوباره هستید.

یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد