۱)به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند
رونده باش
امید هیچ معجزه ای ز مرده نیست
زنده باش
۲)دیروز به برکت تعطیلی مدرسه به این نکته رسیدم که واقعا در ناامیدی بسی امید است.
۳)تو و مرا از بودن یا ماندن گریز نیست.
ماندن، آری ما می مانیم.
۴)ای دریغ از تو که ویران بینمت
بیشه را خالی ز شیران بینمت
محمد امین
امین جون ما که حنامون هیچ وقت رنگی نداشته.ولی تو سفارش ما رو به آقا...بکن.هر کی کارشو نمیکنه سر ما خراب میشه.سر چیزهایی که به من ربطی نداره....
این خون دل است که از خنجر قلم به سینه ی سپید کاغذ می تراود.
الحمد الله که ما تایپ می کنیم و از کاغذ استفاده نمی کنیم
کوه باید شد و ماند/رود باید شد و رفت/دشت باید شد و خواند...چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم/خانه اش ویران باد!
جمله علم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
امین جون ، قشنگ معلومه به برکت تعطیلی مدرسه کجا بودی !
راستی آخر سخنرانی این شعر رو نخوند:
یا دوای درد پیدا میکنم
یا که خود را محو و ناپیدا کنم
یا غریق از بحر بیرون می کشم
یا که خود را غرق این دریا کنم
کاشکی این روهم مینوشتی!نه؟
دلم می خواست بیام ، نتونستم!(ولی خبرا رو تقریبا دارم!)
هنوزم همراهم!ای یار دبستانی من !!!
بودیم و کسی پاس نمیداشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم
----------------------------------------------------
دورود بر شما دوست گرامی
من آرش هستم از وبلاگ مثل درخت در شب باران...
می خواستم نظرت رو در باره ی تبادل لینک یا لوگو بپرسم
بدرود
http://lonely-tree.blogspot.com
----------------------------------------------------------
Dooroood bar shoma dooste gerami man arash hastam az webloge man az webloge mesle derakht dar shabe baran …kheyli khushhal misham ageh baham tabadole link konim
payande bad iran.....
http://lonely-tree.blogspot.com
من می گم منو شکستن ، چشم فانوسمو بستن ...تو می گی خدا بزرگه ماهو میده به شب من ...
این دلیلی بر بی امیدی من نیست!