1- پنجشنبه صبح ، یک جلسه مفصل.
2- پنجشنبه عصر ، یک نشست مختصر، دلپذیر، ساده ، صمیمی .
3- جمعه صبح ، مراسم 28 صفر.
4- جمعه عصر ، امورات خانواده، اینور و اونور.
5- شنبه صبح ، مهمان داری در خانه، جلسه ای خوب و پربار. دوستانی بهتر از برگ گل.
6- شنبه عصر ، بیان حرفهایی تلنبار شده برای نگفتن با دو دوست. بوف خیابان ولی عصر.
7- شیرسنگی، شاهکار جعفری جوزانی. حیف از او که دیگر فیلم نمی سازد. اوج فیلم ، انتظامی به جنازه نصیریان ( آقا علی یار) میگوید: سر قبرت شیر سنگی می گذارم...
8- فیلم گوزن ها. ممیز های رژیم سابق چقدر خر بودند که فیلمی تا این حد سیاسی و ضد رژیم را اجازه ساخت دادند. نمی دونم با تغییر ذائقه ای که رسانه ها در این سالها برای مردم ایجاد کرده اند، کسی از جوانها این فیلم را ببیند ، چقدر متوجه میشود. اوج فیلم جایی که بهروز وثوقی به فرامرز قریبیان می گه: "وقتی گریه میکنم حس میکنم که هستم"
9- فیلم دو چشم بی سو. سومین فیلم مخملباف. بعد از "توبه نصوح" که جلوی مسجد جوادالائمه(ع) توی 13 متری حاجیان فیلم برداری کرد و من یادمه و بعد از "استعاذه". فیلمی با حداقل امکانات و پرداخت ضعیف . شفا گرفتن یک نابینا از حضرت رضا سلام الله علیه. من با چشم خودم شفا گرفتن دو نفر از حضرت رو دیدم. نمی دونم شما هم دیدین یا نه؟
10- این جوکه ولی واقعا هم میشه گفت : یا ضامن آهو ضامن خرم میشی؟ دیروز توی یکی از این برنامه های کودک تلویزیون جمله ای شنیدم : "اگر قرار بود ما بخشیده نشیم که امامی به این مهربونی نداشتیم" آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار...
11- دوستی زنگ زد و خوابی که دیده بود رو تعریف کرد. یکی از دوستان قدیمی را خواب دیده بود که سال 74 در یک تصادف رانندگی از دنیا رفت. "محسن " خیلی گل بود. یه دوست صمیمی و تمام عیار. دستگیر بود تا دلت بخواد. مردم دار ، جنتلمن و مودب. میگفت دوران دبیرستان رو خواب دیدم که با همدیگه توی حیاط مدرسه داشتیم فوتبال بازی میکردیم و محسن هم بود. نمی دونم چه جوری فوتبال رو خواب دیده چون محسن هیچوقت فوتبالش خوب نیود ! حالا قرار شد جمعه این هفته بریم بهشت زهرا سر خاکش.
12- در طول سه روزی که بلاگ اسکای تعطیل بود ، آمار نشون میده که وبلاگ ما چهار تا بازدید کننده داشته، این چه معنایی میتونه داشته باشه؟
13- کی میاد مشهد؟
14- دلاکی سراغ داری دل آدمو بشوره؟
منصور
سلام
می شه در مورد اونایی که دیدید شفا گرفتن بنویسید. ممنون
یکیش رو توی صحن اسماعیل طلا دیدم ولی اینقدر شلوغ پلوغ بود که نتونستم برم نزدیک.
یکیش هم پسری از فامیل که ۸ ساله بود سرطان خون داشت بردند مشهد آوردند و اسمش رو هم عوض کردن گذاشتن رضا و حالا که ۲۲ سالشه.
یا معین الضعفا، امام رضا.
سلام.
رئیس جان ما ارادتمند ایم و همچنین مشتاق زیارت آقا ( اگه بطلبن )
مخلصیم.
- تا حالا ندیدم کسی جلو چشم گریه کنه ولی لااقل موقع دیدن صحنه های شفا گرفتن توو این فیلم چشمام خیس شدن
- این چهار نفر دیگه خیلی پایه هستن
- اگه ابر خطاپوش نباره اون وقت چه بلایی سر ما میاد؟
یا علی
کدوم چهار نفر رو میگین؟
۷و۸و۹ - آقا فیلمهای دهه ی ۶۰ چند روزی که حسابی گیرتون انداخته ها D:
۱۱ - تا کسی از ما دور نشه قدرش رو نمی دونیم حیف ... (البته خودم رو می گم ها)
۱۲ - من بودم دیگه =))
۱۳ - فکر کنم عین جریان کوه های منصور شه D:
دهه ۶۰ نیست و دهه پنجاهه.
از بنده سلامْ علیکم.
فقط می خواستم بگم هنوز توی این دنیا هستم.
خدا رو شکر
مائیم و نوای بی نوائی
بسم الله اگر حریف مائی
گر تو کمان میکشی ٬ ما سپر انداختیم
عاشقان کشتهگان معشوقند
مشهد رفتید التماس دعای خیلی زیاد و مخصوص.
یه چیزی راجع به نداشتن ایمیل فعال از شما نوشته بودم تو یه کامنتی قبل از تعطیلی بلاگاسکای. . . نمیخوایید یه آدرسی به من بدید؟
من خودم شفا یافتن کسی رو ندیدم ولی یکی از آشنایان میگفت :
شنیده بودم توی حرم دزد زیاده من هم حواسم بود که کسی جیبم رو نزنه که دیدم مردم دارند دنبال یک نفر میکنند من هم یک جفت پا برای شخص مذکور گرفتم که با سر خورد به یکی از ستونها ولی بعد فهمیدم یارو شفا گرفته :(
راستی اگر ابر خطاپوش دیر ببارد چه؟
دلشوره بهترین شوینده دل است.
التماس دعای خیلی زیادی داریم
کمتر از یه ماه مونده
شما که طاقچه بالا میذاری و جواب ما را نمیدی
دلاک هم فقط یک دوست(ایهام)
جواب رو بده تا خودمو معرفی کنم
البته مهم هم نیست ...
یه مزاحم کمتر ...
شما که دوست به اندازه کافی دارین
آقا شما معرفی کن من جوابیه تو روزنامه برات چاپ میکنم !