رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

من از تو حرف می زنم.... ترا ادامه می دهم

 

حرف نخست ) در برنامه "نود" دو هفته قبل ، آقای م در مورد آقای پ گفت: "اتوبان رفاقت با ایشان یک طرفه است" کاری به این ندارم درست گفته یا نگفته. به فوتبال هم کاری ندارم. بلکه می خواستم بگم حرف جالبی زده. در اطراف ما کسانی هستن که رفاقت با اونا اتوبان یک طرفه است. شایدم خیابان یک طرفه یا کوچه یک طرفه و امثالهم ! فقط از طرف تو باید به طرف اونا بره. بر عکسش نمیشه. ده بار زنگ میزنی ، یه دفه هم زنگ نمی زنه. صد بار آف لاین میذاری ، دریغ از یک بار جواب. فقط تو باید پیشنهاد بدی، از اون طرف خبری نیست. خلاصه اینکه فقط تو باید بری به سمت او ، او به سمت تو نمی آید.

راه حلش چیه به نظر شما؟

 

دومین حرف ) شکی نیست که قهرمانی لیگ برتر از قهرمانی جام باشگاهها معتبرتر است. حالا چلسی حذف شد که شد! این لیورپولی ها یک کم از خودشون ظرفیت نشون بدن ! یه شرط رو بردن هی نیان اینور اونور بنویسن و جار بزنن !!!

 

بنال سومیش رو ) فصل بهار خیلی خوبی و فایده داره. یکی از خوبی هاش هم اینه که وقتی چشمهات تر شده یا دو قطره اشک ازشون سرازیر شده ، میتونی وجود گرده گل و حساسیت های معمول در فصل بهار و غبار موجود در هوا بر اثر وزش باد را بهانه کنی .

 هنوزم خیس میشه چشمام ، وقتی یاد تو می افتم...

 

چارتا ایاش ) رفتیم مراسم بزرگداشت هفته معلم . مراسمی جمع و جور و خوب بود. از سال قبل که خیلی بهتر بود. سرود ملی -  قرآن - سرود - تواشیح -  تقدیر از پیشکسوتها – مراسم جایزه دار و غیره. فردوس حاجیان (شهرک الفبا) اومده بود وبرای بچه ها برنامه اجرا کرد که دیدنی بود. خاطرات قشنگی هم تعریف کرد. در حاشیه این برنامه یکسری از معلمین قدیم رو دیدم که بسیار خوشحال کننده بود. آقای دکتر شکیبا استاد ادبیات ، آقای خدابخش استاد هندسه ، آقای عزیزی . آقای حدادی استاد زبان انگلیسی به خاطر بیماری نتوانستند در مراسم حاضر شوند. از خداوند برای ایشان شفای عاجل خواستارم. خاطرات شیرین کلاسهای ایشان فراموش شدنی نیست. پا جای پای بزرگان گذاشته ایم و بار سنگینی به روی شانه هایم حس میکنم. از خداوند می خواهم که طاقت بدوش کشیدنش را به من اعطا نماید.

 

پنج پنج ) از مراسم زود بلند شدیم و برای نتیجه گیری (!) نماندیم . یک عروسی دعوت بودیم در اطراف کرج. با بدبختی پیدا کردیم که کجاست. عروس و داماد ، پسر عمو و دختر عمو بودند و عقدشان لاجرم بسته شده در آسمانها. از این رو همه مهمانان فامیل بودند. یک نفر غریبه می اومد تو سالن تابلو بود. چون دیگه فامیل عروس و فامیل داماد معنی نداشت. کلی آدم دیدیم. ماچ بازار بود. دیر که رسیدیم هیچ ، زود هم برگشتیم. خدا رو شکر که اونقدر با این فامیل ها صمیمی هستیم که به حساب دیگه نمی زارن. اون شب چند بار این جمله رو شنیده باشم خوبه ؟ " ایشالا قسمت شما باشه "

 

ششمین افاضه ) طبق آخرین مطالعات صورت گرفته ، مقادیری اضافه وزن موجود می باشد ! تصمیم بر آن شد با ترکیبی از ورزش و کم خوردن به جنگ آن برویم . امروز در اولین مرحله از این مبارزه ، می خواستم صبح برم کوه که دوستان نیامدند و من هم که تنها کوه برو نیستم. عصر می خواستم برم که نشد ! ناهار آبگوشت داشتیم که نمی شد ازش گذشت ! و شب هم رفتیم مهمونی که اگر میوه و شیرینی نمی خوردم بد میشد و بهشون بر میخورد ! خلاصه اولین روز برنامه کاهش وزن که موفق بود تا ببینیم چی پیش میاد !!!

 

و اما ...)

تو چشمتون چه قصه هاست

نگاهتون چه آشناست

اگه بپرسین از دلم

میگم گرفتار شماست

نگاهتون پیش منه

حواستون جای دیگست

خیالتون اینجا که نیست ...

 

منصور

نظرات 9 + ارسال نظر
کریم شنبه 17 اردیبهشت 1384 ساعت 00:18 http://zigilll.blogsky.com

salAm Mansour,
hanoozam too Iran ezdevAj e fAmili mishe?!! Mansour, to ke nemikhAi az dokhtar amoo/khAle/amme/dAyee estefAde koni?! jelo jelo gofte bAsham dar morede to risk e bache kharchang-ghoorbAghe makhsoosan kheili ziAd hast:))
man age boodam miraftam bA dokhtar e hamsAye ghablie refighe mekAnik e sar e koocheye khAhar-zAde ye yeki az bachehAye ye madreseye dige ezdevAj mikardam! garche hanoozam dar morede to riski hastesh;)

ghorboonet,
K.

آقا کریم !
حالا اگه یه دفه اتفاقی پسر عمو و دختر عمو ازدواج کنن چی میشه مگه؟ اصرار که ندارن حتما اینجوری باشه . اتفاقا دیدن که مناسبترین گزینه همین است.
ریسک من اینقدر ها هم که میگی بالا نیست !

[ بدون نام ] شنبه 17 اردیبهشت 1384 ساعت 09:40

نفس نفس تو سینه حبس عطر نفسهای شماست.
تیتر سومش باحال بود...!!!کم نمیارید از تیتر زنی!
:)

اسم ننوشتین.
ممنونم از لطف شما

آلفردو شنبه 17 اردیبهشت 1384 ساعت 13:28 http://nemigam

آرسنال قهرمان همیشگیه

تو هم با این آرسنال خوش باش !

[ بدون نام ] شنبه 17 اردیبهشت 1384 ساعت 15:06

در مورد اولی باید یگم که اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم؟؟هی سلام می کنی ، از جات بلند می شی ، لبخند می زنی،میل می زنی ... ولی هیچ ریسپانسی دریافت نمی کنی ، البته یکی دو دفعه هم نیست که بگی مثلا خسته بود یا بخاطر مسئله ای ناراحت بود . پس لطفا اینقدر ...(اگراستادم نبودید بقیه اش را هم می گفتم)

ممنونم که مراعات کردین. ولی اینقدری نفهمیدم منظور شما رو.

محمد امین شنبه 17 اردیبهشت 1384 ساعت 18:00 http://toranj.blogsky.com

بن بست را در نظر نگرفتید

بن بست چی؟ اتوبانش بن بسته یا بن بست در رفاقت؟

پیر خمین شنبه 17 اردیبهشت 1384 ساعت 19:27 http://pire-harat.blogsky.com

در مورد آقا نصیر٬
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدم و نه یک!

جانا سخن از زبان ما میگویی...

[ بدون نام ] شنبه 17 اردیبهشت 1384 ساعت 22:09

سلام
آقا فکر کنم قسمت شما هم شده ها....
به قسمت ۳ (خط اول) نگاه کنید میفهمید!!!

علی درویش یکشنبه 18 اردیبهشت 1384 ساعت 00:27

سلام
۱ - الان که فکر می کنم می بینم که من خیلی بی مرام هستم و شما برای من کلی مرام می زاری و من .... فقط می تونم بگم شرمنده ...
۲ - قهرمانی باشگاههای ایران از همه اونا مهم تره ! استقلال سروره .... راستی اون پیتزای ما رو هم ندادید .... شد ۶ سال !!!
۳ - یکی دیگه از خوبیهاش هم اینه که صبح ها آدم حس نداره از خواب بیدار شه !‌ از عید به این ور چند بار کلاسای صبح پیچیده شده !
۴ - یادش بخیر اون مراسم کذایی که ما دود راه انداختیم و آقای رئیس مدرسه م... مراسم را قطع کرد و .....
۵ - آقا این چه سریه ؟ ما هم مدتیه هفته ای ۳-۴ تا عروسی دعوت می شیم !‌ همش هم به فکر شماییم ... هر چند که فکر بیهوده ایست که من تو عروسی شما ؟؟!!!!!
۶ - منم از اضافه وزن رنج می برم !‌ اگر راهی پیدا کردید به ما هم بگید !‌
و اما ......

زت زیاد

مسافر غریب سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 11:10

جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد