1-
این روزها حال و روز خوشی ندارم. ببخشید که دیر به دیر آپ دیت میکنم. ضد حال زیاد داریم این ایام !
2-
حساب کنید چند بار یک نفر می تونه در طول عمر سی و دو سال ، شکست بخوره و دوباره کمر راست کنه؟ برای من چهار بار. تا این روز که در اون بسر می بریم ، چهار بار تمام برنامه های کاری چیده شده ام بهم ریخته . کارات رو راست و ریس کنی ، از یک جا بزنی بیرون ، سرمایه گذاری کنی ، حرف بزنی ، وقت بذاری ، یک دفه همش بهم بخوره. اونم به دلایلی که یک ذره به تو ربطی نداره. چی بگم...
3-
یاسر در یادداشت مورخه 28 مهرماه 1382 ( ای یادش یخیر ! اون موقع سر و سامونی داشتیم! ) به کانتر اشاره کرده و اینکه فکر نمی کرده به عدد 8500 برسه. آرزوی موفقیت کرده و امیدوار شده روزی کانتر 85000 رو ببینه. این مطلب رو نوشتم که بگم آقا یاسر ! تقریبا به اون زمان هم رسیدیم . هرچند من اصلا احتمال نمی دادم تا این موقع وبلاگ فعال باشه. و یاسر مدتهاست که فقط اسمش اینجاست و خبری ازش نیست. می توانید اصل مطلب رو اینجا ببینید.
4-
ما دگر کس نگرفتیم بجای تو ندیم
الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
منصور
من نفر ۸۴۴۰۶ ام هستم... میگم یه جایزه بذارید واسه اونی که نفر۸۵۰۰۰ میشه دی:))
چیزی که بیشتر از عدد۸۵۰۰۰ اهمیت داره فکر میکنم اینه که کیفیت این وبلاگ اگر بهتر نشده باشه همون قدر که از اول خوب بود باقی مونده و این جای تبریک داره...
ممنونم- جایزه هم می ذارم
سلام . خوبی ؟ وبلاگ عالی و خوبی داری . دلم نیومد نظر نداده برم . عالی بود ... راستی میدونی دلایل افسردگی چیه ؟ به روزم . اگه دوست داشتی بیا . خوشحال میشم .. قربانت // سهیل
سلام:
آقا ندیم ینی چی؟ از همون نادم و ایناست؟ ببخشید؛ معلم ادبیاتمون خوب بود؛ ما گوش نمیکردیم!
مخلصیم.
ندیم یعنی همنشین
معلم ادبیات چی کرده که از چند هزار کیلومتر دورتر هم ازش حساب می بری !!!
سلام ...
آقا ببندش این جا رو همه رو راحت کن مخصوصا خودت رو !
زت زیاد
فکر میکنم رو نظرت!
سلام آقا منصور
بعد از مدتی بازم اومدم بلاگتون البته زیاد وقت ندارم چون کلاسام شروع شده شما هم زیاد سخت نگیرین
حضور شما غنیمت است- در خدمتیم.
۱. راستش وقتی اومدم ایران احساس کردم که خیلی به هم ریخته اید نسبت به پارسال ! ولی موقعیتش نشد که اینو بهتون بگم . نمیدونم چرا همچین احساسی کردم !
۲. ان شا الله که به زودی این مشکلات برطرف بشه !
نمی دونم- شاید. شما هم عوض شده بودی حسابی.
البته بهم ریختگی هست- همیشه
سلام ...
آقای آقاخانی
هم من شما رو میشناسم . هم شما منو ... میدونی هم که آدم آرومی هستم ... جواب اون آدم هم نمیدم چون بزرگ میشه ... ولی کاشکی اسمش رو می نوشت ... جوجه یه روزه ....
سلام ...
به علت سانسور نظر بنده و سانسور نشدن نظر اون آدم به مدت ۱ روز من سعی می کنم دیگه اینجا حرفی نزنم
یا حق
سلام اختیار آپدیت کردن با خودتونه ولی اختیار اینکه ملت به وبلاگ سر بزنن دیگه با شما نیست{البته بجز اختیار خودم در این زمینه} بابت پیچ خوردگی پاتونم شرمنده چون شما به قول معروف زود جوش...
سلام من تازه با وبلاگ شما اشنا شدم تقریبا یک هفته است گاهی وقتها لازمه ادم وجودش یه تکو نهایی بخوره. برنامه هاش به هم بریزه و به قول خودتون شکست بخوره. زلزله بد و و یران کننده است اما در عوض باعث تغییراتی میشه که لازمه ادامه حیات هستند. کسی هم توی به وجود اومدنش دخالتی نداره وحتی نمی شه پیش بینیش کرد .همین تکون هاست که باعث باز شدن گره های کور و نا پیدای زندگی می شه و انسان رو به یه جایی بالا تر از چیزی که فکرش رو داره می رسونه. تنها راه مبارزه با این تکونها صبر و توکل هست. قصد پند نداشتم وندارم. اما کسی هستم که همین تازگی ها برای چندمین بار از وسط راه بر گشتم و دوباره شروع کردم. باور کنید من هم نقشی در برگشتنهام نداشتم.
سلام
هر یک از دایره ی جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم
الباقی التماس دعا
آقا منصور سلام
اقا جان این بلاگ که کمپلت خوابیده قدیما هر روز آپ میشد من هر دفعه میام همینه البته شما هم سرتون شلوغه و زیاد وقت ندارین ......... باشه تا بعد
با زمین خیلی غریبم با هوای تو صمیمی
دیده بودمت هزار بار تو یه رویای قدیمی
به نگاه چشم گریون یه فرشه رو زمینی
چشامو به روت می بندم تا که اشکامو نبینی
برکت - محمد اصفهانی
*این بلاگ ۶ روزه آپدات نشده :((