رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

مود دپرشن !

 

1-

این روزها حال و روز خوشی ندارم. ببخشید که دیر به دیر آپ دیت میکنم. ضد حال زیاد داریم این ایام !

 

2-

حساب کنید چند بار یک نفر می تونه در طول عمر سی و دو سال ، شکست بخوره و دوباره کمر راست کنه؟ برای من چهار بار. تا این روز که در اون بسر می بریم ، چهار بار تمام برنامه های کاری چیده شده ام بهم ریخته . کارات رو راست و ریس کنی ، از یک جا بزنی بیرون ، سرمایه گذاری کنی ، حرف بزنی ، وقت بذاری ، یک دفه همش بهم بخوره. اونم به دلایلی که یک ذره به تو ربطی نداره. چی بگم...

 

3-

یاسر در یادداشت مورخه 28 مهرماه 1382 ( ای یادش یخیر ! اون موقع سر و سامونی داشتیم! ) به کانتر اشاره کرده و اینکه فکر نمی کرده به عدد 8500 برسه. آرزوی موفقیت کرده و امیدوار شده روزی کانتر 85000 رو ببینه. این مطلب رو نوشتم که بگم آقا یاسر ! تقریبا به اون زمان هم رسیدیم . هرچند من اصلا احتمال نمی دادم تا این موقع وبلاگ فعال باشه. و یاسر مدتهاست که فقط اسمش اینجاست و خبری ازش نیست. می توانید اصل مطلب رو اینجا ببینید.

 

4-

ما دگر کس نگرفتیم بجای تو ندیم

الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم

 

منصور

نظرات 13 + ارسال نظر
نرگس چهارشنبه 6 مهر 1384 ساعت 23:26 http://azrooyesadegi.blogsky.com

من نفر ۸۴۴۰۶ ام هستم... میگم یه جایزه بذارید واسه اونی که نفر۸۵۰۰۰ میشه دی:))
چیزی که بیشتر از عدد۸۵۰۰۰ اهمیت داره فکر میکنم اینه که کیفیت این وبلاگ اگر بهتر نشده باشه همون قدر که از اول خوب بود باقی مونده و این جای تبریک داره...

ممنونم- جایزه هم می ذارم

سهیل چهارشنبه 6 مهر 1384 ساعت 23:48

سلام . خوبی ؟ وبلاگ عالی و خوبی داری . دلم نیومد نظر نداده برم . عالی بود ... راستی میدونی دلایل افسردگی چیه ؟ به روزم . اگه دوست داشتی بیا . خوشحال میشم .. قربانت // سهیل

علیرضا انصاری پنج‌شنبه 7 مهر 1384 ساعت 02:10

سلام:
آقا ندیم ینی چی؟ از همون نادم و ایناست؟ ببخشید؛ معلم ادبیاتمون خوب بود؛ ما گوش نمیکردیم!
مخلصیم.

ندیم یعنی همنشین
معلم ادبیات چی کرده که از چند هزار کیلومتر دورتر هم ازش حساب می بری !!!

علی درویش پنج‌شنبه 7 مهر 1384 ساعت 02:21

سلام ...

آقا ببندش این جا رو همه رو راحت کن مخصوصا خودت رو !

زت زیاد

فکر میکنم رو نظرت!

مسافر شب پنج‌شنبه 7 مهر 1384 ساعت 02:41 http://shabetarik.blogfa.com

سلام آقا منصور
بعد از مدتی بازم اومدم بلاگتون البته زیاد وقت ندارم چون کلاسام شروع شده شما هم زیاد سخت نگیرین

حضور شما غنیمت است- در خدمتیم.

رضا پنج‌شنبه 7 مهر 1384 ساعت 16:53 http://regh25@yahoo.com

۱. راستش وقتی اومدم ایران احساس کردم که خیلی به هم ریخته اید نسبت به پارسال ! ولی موقعیتش نشد که اینو بهتون بگم . نمیدونم چرا همچین احساسی کردم !
۲. ان شا الله که به زودی این مشکلات برطرف بشه !

نمی دونم- شاید. شما هم عوض شده بودی حسابی.
البته بهم ریختگی هست- همیشه

علی درویش جمعه 8 مهر 1384 ساعت 15:04

سلام ...

آقای آقاخانی

هم من شما رو میشناسم . هم شما منو ... میدونی هم که آدم آرومی هستم ... جواب اون آدم هم نمیدم چون بزرگ میشه ... ولی کاشکی اسمش رو می نوشت ... جوجه یه روزه ....

علی درویش شنبه 9 مهر 1384 ساعت 00:15

سلام ...
به علت سانسور نظر بنده و سانسور نشدن نظر اون آدم به مدت ۱ روز من سعی می کنم دیگه اینجا حرفی نزنم

یا حق

مصطفی شنبه 9 مهر 1384 ساعت 17:53

سلام اختیار آپدیت کردن با خودتونه ولی اختیار اینکه ملت به وبلاگ سر بزنن دیگه با شما نیست{البته بجز اختیار خودم در این زمینه} بابت پیچ خوردگی پاتونم شرمنده چون شما به قول معروف زود جوش...

ستایش یکشنبه 10 مهر 1384 ساعت 23:52

سلام من تازه با وبلاگ شما اشنا شدم تقریبا یک هفته است گاهی وقتها لازمه ادم وجودش یه تکو نهایی بخوره. برنامه هاش به هم بریزه و به قول خودتون شکست بخوره. زلزله بد و و یران کننده است اما در عوض باعث تغییراتی میشه که لازمه ادامه حیات هستند. کسی هم توی به وجود اومدنش دخالتی نداره وحتی نمی شه پیش بینیش کرد .همین تکون هاست که باعث باز شدن گره های کور و نا پیدای زندگی می شه و انسان رو به یه جایی بالا تر از چیزی که فکرش رو داره می رسونه. تنها راه مبارزه با این تکونها صبر و توکل هست. قصد پند نداشتم وندارم. اما کسی هستم که همین تازگی ها برای چندمین بار از وسط راه بر گشتم و دوباره شروع کردم. باور کنید من هم نقشی در برگشتنهام نداشتم.

نصیر دوشنبه 11 مهر 1384 ساعت 00:29

سلام
هر یک از دایره ی جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم

الباقی التماس دعا

مسافر شب سه‌شنبه 12 مهر 1384 ساعت 11:59 http://shabetarik.blogfa.com

آقا منصور سلام
اقا جان این بلاگ که کمپلت خوابیده قدیما هر روز آپ میشد من هر دفعه میام همینه البته شما هم سرتون شلوغه و زیاد وقت ندارین ......... باشه تا بعد

علیرضا سه‌شنبه 12 مهر 1384 ساعت 12:26

با زمین خیلی غریبم با هوای تو صمیمی
دیده بودمت هزار بار تو یه رویای قدیمی
به نگاه چشم گریون یه فرشه رو زمینی
چشامو به روت می بندم تا که اشکامو نبینی


برکت - محمد اصفهانی

*این بلاگ ۶ روزه آپدات نشده :((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد