رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

نکنه تنها بمونی/ تو دل شبا بسوزی

 

- یکشنبه ، آخرین جلسه کلاس این ترم بود، بعدش با یکی از رفقا رفتیم الواطی! ساعت 9 شب. افطار ، یک چای خورده بودم با دو لقمه نان و پنیر. رفتیم اسکیپی و نفری یک لیوان بزرگ آب زرشک خوردیم و یک لیوان بزرگ هم آب آلبالو . تنظیمم بهم خورد ! الان می فهمم عرق خورها چرا می گن با معده خالی بخوری یه چیز دیگه ست ! مستقیم وارد خون میشه! دردسرتون ندم. دیشب بر من چه گذشت بماند ولی فقط اینو بگم که هنوز میزون نشدم! خلاصه به عنوان یک تجربه از آدمی شکست خورده به این مطلب توجه کنید!!

 

- در راستای اهدافی ، یکسری کارهایی را شروع کردم ! به رمز گفتم ولی دوستان نزدیکتر می دونن منظورم چیه! سخته ! یک عمر اینور میز بودیم حالا رفتیم اونور میز.

 

- شنبه شب به دعوت دوستان رفتیم نایب وزرا . عجب شبی شد اونشب! به زور بیرونمون کردن . گمان کنم دو ساعتی نشسته بودیم . نمی دونم مناسبت دعوتش چی بود . مهم هم نبود! مهم این بود که رفتیم و بودیم.

 

- امشب دلتنگم. هوینجوری ! بدجور دستم عطر تورو کم آورده. عصری رفتم پیش یکی از دوستان قدیمی دیدم چه دم و تشکیلاتی بهم زده. دبدبه ای و کبکبه ای . نشستیم و مذاکراتی داشتیم . تا خدا چه خواهد.

 

- ساعت 5 سخنرانی داشتم. خوردم به ترافیک و دیر کردم. کمی تا قسمتی آبرو ریزی شد. ولی خوب بود. دیگه حرفای دم افطار نه گوینده می فهمه چی میگه نه شنونده . البته من می فهمیدم چی میگم !

 

- تو بگو ، خودت بگو ، با تو بمونم یا برم؟ آخه من هیچ نمی خوام که غصه دارت بکنم.

 

- بابا ! تو که هر چی می گم کار خودت رو می کنی! پیچیدی به خودت. نخواستیم بابا ! نا امیدم کردی... خسته م کردی...


منصور

نظرات 5 + ارسال نظر
نرگس دوشنبه 25 مهر 1384 ساعت 23:56 http://azrooyesadegi.blogsky.com

انگاری اين ماه رمضون خيلی براتون پربرکت بوده...کاش يه کمی هم ما افطار اينور و اونور ميرفتيم التماس دعا ....!!!
راستی شعر يکی مونده به آخر رو خيلی دوست دارم چون شاعر مرحومه اش رو خيلی خيلی دوست ميداشتم...روحش شاد..

شاعر این شعر کیه ؟ من نمی دونم. بگید لطفا

رضا سه‌شنبه 26 مهر 1384 ساعت 14:37

آقا دوران بدون رئیس چطوره ؟ ! خوش میگذره ؟

می گذره...

علیرضا انصاری سه‌شنبه 26 مهر 1384 ساعت 19:38

آقا مگه آب زرشک هم حالو بد میکنه؟ بسوزه پدره تجربه!

نرگس چهارشنبه 27 مهر 1384 ساعت 01:45 http://azrooyesadegi.blogsky.com

از اقوام ما بودند...خدایش بیامرزاد در شاعری بی همتا ...
حتما شعر : خیلی غریبی واسه من
از چه شبی جدا شدی
رو هم شنیدید..کار ایشونه

نه متاسفانه. متوجه نشدم.

نرگس چهارشنبه 27 مهر 1384 ساعت 16:59 http://azrooyesadegi.blogsky.com

اقا منصور گفتم یکی از اقوام ما بودن شاعرش...اینقدر معروف نیستند که شما بشناسیدشون چون کار زیاد نداشتند فقط چند تا کار با قمیشی...همین... جزو شعرای معروف نبودند ایشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد