فراز شد ، نشیب شد ، حرف زدیم ، غریب شد.
یک هدیه ویژه گرفتم ، البته با تاخیری حدود یک هفته. دستش درد نکنه. چیزی منحصر بفرد و متفاوت.
ماشینم درد بی درمون گرفته ! هی خاموش میکنه . هر کاری که لازمه کردم . هر چیز که میشد عوض کردم. فکر کنم امروز ظهر تازه فهمیدم مرگش چیه.ولی هنوز فرصت درست کردنش نشده . فکر می کردم دکتر جماعت هم با مریض همین جوری تا می کنه دیگه ! یه سیخی می زنه جواب نداد یه سیخ دیگه تا آخرش می فهمه بابا ! آشغال سر باک رو گرفته بنزین رد نمیشه ! می فهمه مثلا این همه دل درد برای بستن کمربند بوده و می گه از این به بعد شلوار بندی بپوش ! بعد از اینکه چهار بار روده های بدبخت رو عمل کردن و سه مترش رو برداشتن !
چند هفته است که روزهای تعطیل می تونم پست بدم ، امشب نیستم که مفصل بنویسم، می روم شهریار تا فردا ایشالا.
که گویی خود نبودسـت آشنایی
منصور
.
خوش بگذره ایشالا
خدا رو شکر که ماشینت شفا پیدا کرد! گناه داشت حیوونی!...
سلام امروز تصمیم گرفتم به چند تا وبلاگ سر بزنم ببینم چه خبره خسته شدم از بس نوشته های خودمو خوندم . با این حرفت در مورد دکتر ها موافقم دیگه حرفی به ذهنم نمی رسه بگم یه چند روزه احساس می کنم حرفا تموم شدن .
یاد ماشین خاله ام افتادم یه زمانی خاموش نمیشد..یعنی میرسید دم خونه اما خاموش نمیشد... اینم یه جورشه... دی:))
سلام
۱. که مرد راه نیاندیشد از فراز و نشیب.
۲. پیش منی در یمنی در یمنی پیش منی
۳. مشتاق دیدار نزدیک.