رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

Kyrie eleison ( خداوندا برما رحم کن)

 

این پست ،سه شنبه شب (15/9/84) نوشته شده است.

 

1...

 

امشب مگر به وقت نمی خواند این خروس

عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس

 

این پست کمی طولانی خواهد شد. از همین الان می دونم. کلی مطلب برای نوشتن دارم. امروز تعطیل بود ، فردا هم تعطیله، شب هم دراز است  و قلندر بی کار و بی عار! می شینیم و از خودمان مطلب در وکنیم!

 

2...

 

خدا پدر این آلودگی هوا رو بیامرزه! که مارو تعطیل کرد! البته جای بسی تاسفه که  تهران این جوری شده. دیشب از روی پل عابر خیابان آزادی سر بهبودی ، برج آزادی دیده نمیشد. وضع خیلی خرابه. پیش بینی میکنم که پنجشنبه هم تعطیل میشه. آموزش و تعلیم و مدرسه و این حرفا هم کشکه. کی به فکر این چیزاس؟ مگه اون مواقعی که میرن سر کلاس چه گلی به سر مملکت میزنن که نرن ، نزنن؟

 

مه دود فتو شیمیایی، اینورژن ،... خوب، ما چیکار کنیم؟ می گم نباید مدرسه ها تعطیل میشد! می دونین چرا؟ به خاطر اینکه اگه بین این همه جماعت دانش آموز ومعلم یه آدم مستجاب الدعوه هم باشه، از این به بعد دعا میکنه هی هوای تهران آلوده بشه! از قدیم هم که گفتن مدرسه تعطیل میشه اگه دانش آموزا میگن جون، معلم ها می گن آخ جون!!!

 

3...

 

از تهران فرار کردم اومدم شهریار . اینجا یه کم آدم می تونه نفس بکشه بابا. اونجا که مرگ تدریجیه.

 

4...

 

دیشب رفتیم کنسرت چکناواریان، تالار وحدت. کنسرتی که به مناسبت بزرگداشت ولفگانگ آمادئوس موتزارت برگزار شده بود. خیلی عالی بود. هم حاشیه ش خیلی حرف داره و هم متنش!

 

آدمهایی که اومده بودن دیدنی بود! کلی خجالت کشیدم که کراوات نداشتم! با کلاس ، موسیقی فهم، همه خودشان کلاسیک! سالن سکوت مطلق. صدا از سنگ در می اومد از کسی در نمی اومد. قسمت اول اجرای کنسرت شماره دوازده بود توسط پیانو ( گاتلیپ والیش ) و ویولون. بعدش یک کنسرت دیگر به همراهی فلوت. توسط آذین موحد. عالی بود. مردم خودشون رو داشتن می کشتن. خیلی طرفدار داره. فلوت خیلی ساز نازیه. آذین موحد هم خیلی تکنیکش بالاست. ما که به اون صورت متوجه نمی شدیم !  اینو اونایی که می فهمیدن میگفتن.  

 

در قسمت دوم برنامه گروه کر روی سن اومد ، حدود 100 نفر. خیلی خفن بود. رکوییم آخر موتزارت رو اجرا کردن . رکوئیم در لغت یعنی آرامش ابدی. مثل اینکه اینو برای مرگ خودش ساخته بوده. این قسمت توسط خود چکناواریان هدایت میشد. شعر رکوئیم رو هم داده بودند. مضامین عرفانی خیلی بالایی داره.

 

خلاصه اینکه اوقاتمان خوش گردید! توی کنسرت کار دو نفر رو من هم میتونستم انجام بدم. اولیش کسی که نشسته بود و برای نوازنده رکوییم نت ورق میزد. دلم سوخت . بیچاره نوازنده اگه یه جاش می خارید نمی دونم چی کار میکرد! چون لاینقطع مینواخت و همه جا دو دست. یکی هم می تونستم جای خواننده باس گروهشون بخونم! چون خیلی بد صدا بود! البته ابنکه وسط گروه کر وایسم و الکی لب بزنم هم جای خود محفوظ.

 

5...

 

بیرون از تالار وحدت کنسرتهای دیگری در حال اجرا بود! تصورش با خود شما.

داشتم برای کنسرت می رفتم، سر خیابان خارک(یه خیابون مونده به چهارراه کالج) ، صحنه ای دیدم که تا الان از جلو چشمم دور نشده. دو تا پسر بیست و یکی دو ساله زیر ابرو برداشته، ریمل(!) ٬ انواع و اقسام آرایش ها ، ایستاده بودن سر خیابون منتظر مشتری! یه جوری به آدم نگاه می کردن که ... قیافه شون حال بهم زن بود. خلاصه برای رفتن به کنسرت پیش درآمد بدی نبود! شنیده بودم پاتوق این جور آدما طرفای پارک دانشجوس، ولی به چشم خودم ندیده بودم.

 

6...

 

برگشتنا، یه صحنه بدیع دیگر دیدم. ساعت 12 شب، با استفاده از کم تردد بودن خیابونها، یه نفر با یه سیم مفتول که سرش چیزی مثل آدامس چسبونده بود، از صندوق صدقات توی خیابون داشت دزدی می کرد! با روشی بسیار بدیع و منحصر بفرد! از شکاف صندوق سیم رو می کرد تو، اسکناسها می چسبید به آدامس سر سیم ، می آورد تا بالا و با پنس میکشید بیرون! خودش رو معطل بیست تومنی و پنجاه تومنی هم نمی کرد! اینم یه نمونه دیگه از خلاقیت دزدهای عزیز که با وجود ساده بودن روش ، به ذهن آدم نمی رسه.

 

7...

 

نوشتن توی وبلاگ سخت شده، تازگی ها فهمیدم طیف خوانندگان گسترده تر از اونی است که فکرش رو میکردم. با این نوشتنها ،خیلی دارم از خودم آمار می دم به مردم! نمی دونم چقدر کار درستیه. بعضی وقتا کرمم می گیره یه چیز بنویسم که تو قسمت نظرات کسی که دو ساله وبلاگ منو هر روز می خونه و تا حالا نظر نذاشه، صداش در بیاد و تا بحال چند موردهم موفق بودم. ولی نمی دونم چقدر کار درستیه که اینهمه جزئیات از خودم و از کارم اینجا مینویسم . که بعضی اوقات هم مجبور شدم نوشته هام رو حذف کنم.

 

8...

 

قربانی سوءتفاهم هستم. از نوع آلبرکامویی! هر از چندگاهی اینجا یه چیز مینویسم، هزار نفر به خودشون میگیرن و حالا بیا و درستش کن. این مشکل رو هم نمی دونم چی کار کنم.

 

9...

 

ترجمه یک قسمت از اشعار رکوئیم موتزارت رو اینجا می آرم:

 

آن گاه که متهمان پریشان اند وحیران، Confutatis maledicits                             

اندر عذاب شعله های اندوه، Flammis acribus addictis                                      

مرا در زمره ی آمرزیدگان خطاب کن .                           Vaca me cum benedicits

به زانو افتم با قلبی خاضعOro supplex et acclinis                                            

و ندامتی که تنها به خاکستر ماند.                            Cor contritum quasi cinis

مرا دریاب در این واپسین مقام .                                       Gere curam mei finis

 

10...

 

طلب داشته باش، ولی طلبکار نباش. نمی دونم این جمله از کیه، ولی بسیار جمله زیبایی است. می تونی از یک دوست ، از همسر ، از اعضای خانواده انتظار انجام کاری ، یا رفتاری را داشته باشی ولی طلبکاری خیر. هر کاری برای کسی کرده باشی ، میتونی پیش خودت انتظار این رو داشته باشی که اون هم برات کاری بکنه ولی اگه نکرد اصلا نباید عین خیالت باشه. چون قرار نیست بکنه!

دیل کارنگی (نویسنده کتاب آیین دوست یابی) گفته : اگر به کسی خوبی کردی ، و او به تو سیلی نزد، بدان که واقعا عاشقت بوده.

الان کسی هست که خدا می دونه در حقش از انجام هیچ کاری فروگذار نکردم. مثل یک برادر. شایدم بالاتر. ولی الان با من سلام علیک هم نمی کنه. البته می دونم این چیزا گم نمی شه و یه وقتی بر می گرده ولی روی دید آدم نسبت به افراد تاثیر مستقیم می ذاره . همین!

 

11...

 

این مطلب را بعدا به پست اضافه کردم ، و چیزی نیست جز طلب آمرزش و مغفرت الهی برای کشته شدگان حادثه سقوط هواپیمای C 130 - B در شهرک توحید . خداوند به خانواده هایشان صبر دهاد.

 

حدیث ناامن بودن پروازهای ایران کهنه است. مدتهاست که جز در موارد ضرور ، هواپیما سوار نمی شوم. این هواپیما لااقل 40 سال از خدمتش می گذشته. تحریم هستیم و ناتوان از تهیه قطعات مورد نیاز و یا جایگزین کردن هواپیما با انواع جدید. با این حال نباید این حادثه اتفاق می افتاد . این نوع هواپیما همه جا می تونه فرود بیاد. از جمله توی اتوبان و بیابان و حتی با چرخهای بسته. حتما می دونین هرکولسهای امریکایی توی صحرای طبس فرود اومدن . حالا نمی دونم چرا اصرار بودم این برگرده به فرودگاه. حتی با دو موتور هم می تونه ادامه مسیر بده ، این که فقط یک موتورش از کار افتاده بوده .

 

تا حالا دو بار هواپیمای سی – 130 رو دیدم که یک موتورش کار نمی کرده و داشته پرواز می کرده. خیلی هواپیمای خوفیه!

فکر کنم حداقل هشت بار با این هواپیما پرواز کردم. ای بسا سوار همین که سقوط کرده هم شدم.

 از جزیره ابوموسی داشتیم بر می گشتیم تهران، هواپیما کلا سه تا خدمه داشت! یعنی یک نفر بغیر از خلبان و کمکش . یکی از درهای هواپیما رو یادش رفت ببنده. خلبان شروع به حرکت کرد. رفقای ما با داد و بیداد و سوت و امثال آن ، خلبان رو متوجه کردن بایسته که بیان در رو ببندن ! وقتی مهندس پروازشون اومد در رو ببنده گفت چه خبره شلوغش کردین! اینجوری بپریم که اتفاقی نمی افته!

خلاصه اینجور هواپیماییه. تا کی ببینیم تاپ و توپ هواپیما سقوط میکنه و هیچی به هیچی؟ یکیش اتفاقی ، دوتاش اتفاقی ، آخه اینهمه؟

 

 12...

 

دوباره ها دوباره ها...

 

منصور

نظرات 7 + ارسال نظر
نصیر پنج‌شنبه 17 آذر 1384 ساعت 01:02

سلام
۱. بعد عمری اول شدم.ها ها ها ها
۲. حرفهای گفتنی بود یا نگفتنی.
۳. خبرنگاری جزء مشاغل سخت است؟
۴. مشتاق دیدار نزدیک

علی درویش پنج‌شنبه 17 آذر 1384 ساعت 02:43

سلام ...

سنگ تموم گذاشتید این دفعه ... خسته نباشی

زت زیاد

رضا پنج‌شنبه 17 آذر 1384 ساعت 02:46 http://weblog.moghaddam.ir

تعریف این کنسرت و خانم دکتر آذین موحد رو هم زیاد شنیدم. امیدوارم بتونم برم.

نرگس پنج‌شنبه 17 آذر 1384 ساعت 15:55 http://azrooyesadegi.blogsky.com

تعریف کنسرت رو زیاد شنیدم اما حیف که فرصت ندارم برم... تنهایی هم تازه مزه نمیده اگر هم وقت داشتم یه پای ثابت نداشتم بهرحال.... همه اش رو خوندم و بیشتر دلم خواست از ده بگم... راستش من همیشه معتقد بودم و هستم به این عدم طلبکار بودن اما یه چیزی که هست و بیشتر از هرچیزی آزارم میده اینه که طرف مقابلم خیال کنه خیال که نه طوری برخورد کنه که اونکاری که کردم وظیفه من بوده...نمیخوام بگم لطف میکنم در حقش نه من برای خودم و دل خودم یه کاری میکنم هیچ انتظاری هم ازش ندارم که بخوادجبران یا تلافی کنه اما هیچوقت هم طوری وانمود نکنه که وظیفه ام بوده و اگه دفعه بعد اینکار رو نکردم بشم یه ادم مسوولیت ناپذیر... من اگه با چنین موقعیتی برخورد کنم میرم عقب تحت هیچ شرایطی نمیشم اونی که بودم..نه لطفی نه وظیفه ای نه دلی..چه کنم..منم اینطوریم دیگه

رضا پنج‌شنبه 17 آذر 1384 ساعت 23:25

آقا سلام علیک !
مطلب ۶ خیلی جالب بود . فکرش رو هم .......
این عنوان پستتون به چه زبونیه ! جالبه ... !
....
یا حق !

[ بدون نام ] جمعه 18 آذر 1384 ساعت 21:15

مسئول آموزش! یکشنبه 20 آذر 1384 ساعت 22:08

سلام
چی می شد اگه هر چند وقت یک بار چند روز تعطیل می شد تا خوانندگان از این پست های پربار بهره مند بشن!!!!
راستی ای ولفگانگ آمادئوس موتزارت که گفتید ای یعنی چه؟!؟!؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد