رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

در دو شماره !

قبل از شروع آغاز ماه رجب ، ماه ولادت حضرت امیرالمومنین(ع) رو به شیعه های مولا تبریک میگم که شناخت علی « ذهنیت» است و حب علی « احساس» اما تشیع علی «عمل» است.و این قاعده کلی که:«برای خراب کردن یک « حقیقت » خوب به آن حمله نکنید ، که بد از آن دفاع کنید!!!» (امیدوارم در آینده در این باره بیشتر بنویسم که خیلی جا داره!)

                                                          

شماره یک:در باب علت های تاخیر پست ها بهترین جواب در وبلاگ تازه دوستانم ( دلشدگان) (پست های «دغدغه» و «هنوز مثل یه دانش آموزم...») از زبان حال ما نوشته شده ، از رییس و حامد که در مسافرت مشهد به سر می برند و از جناب نصیر هم خبری ندارم . در پست قبل هم به خاطر نظرات از حسین و رضا و محسن و داش کوچولو و کورش هم خیلی تشکر می کنم( گویا همون پست های قدیم ! که به پست سال ۸۲  هنوز هم  نظر اضافه می شه!(۳ نظر جدید اومده!!!!) و کلآ از اینکه نظرات رو پاسخ ندادم عذرخواهی می کنم که از این به بعد حتمآ رعایت می شه!

شماره دو: وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم. وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم. وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم. وقتی او تمام کرد من شروع کردم. وقتی او تمام شد من آغاز شدم. و چه سخت است . تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است ، مثل تنها مردن !

ای یاد دور دست که دل می بری هنوز / چون آتش نهفته به خاکستری هنوز ...

ای نازنین درخت نخستین گناه من ! / از میوه های وسوسه ، بارآوری هنوز

آن سیب های راه به پرهیز بسته را / در سایه سار زلف تو می پروری هنوز

و آن سفره ی شبانه ی نان و شراب را / بر میزهای خواب ، تو می گستری هنوز

با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم / آه ای شراب کهنه ! که در ساغری هنوز

علیرضا

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 5 مرداد 1385 ساعت 01:23 http://totanj.blogsky.com

۱- من منتظر نشستم علیرضا مطلب بده . همینجوری !
استاد شهید علی شریعتی . بازم ازین جمله های selection داری بنویس. می خونیم به خدا .
۲- رسم دنیا همینه . هر ور نگا کنی همینه. هر که را حضور میخواهی نیست. و هر که را ...

)* که هنوز : با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم ...

حسین عزیز .دلم برات تنگ شده و مشتاق دیدار! منم منتظر نشستم حسین نظر بده.همینجوری!

رضا پنج‌شنبه 5 مرداد 1385 ساعت 21:02

از یه عزیز :
اگر همه چیز رو فراموش کردی ...
یادت نره ..
که راه رو باید تنهای بری!

از کدوم عزیز بود ، ای عزیز!
منم تنهاترین خاک خدا روی زمین...!

محسن شنبه 7 مرداد 1385 ساعت 15:15 http://sheydayi.blogsky.com

«ای نازنین درخت نخستین گناه من ! / از میوه های وسوسه ، بارآوری هنوز»
اگه اسم شاعر رو بگین ممنون میشم

آقا محسن پاسخ شما سفارشی توی پست بعدی داده شده . با تشکر!

امیرحسین یکشنبه 8 مرداد 1385 ساعت 00:08

سلام. تو کف شعرم. امیدوارم از خودت باشه. هرچند که این تریبی نگفته هم قبولت داریم.

امیر حسین عزیز مشتاق دیدار! بابا مارو چه به این غلطا ! ما شما با تریب و بدون تریب و با خودت و بدون خودت و خلاصه که قبولت داریم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد