رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

الحکایة و التمثیل

چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروکله  یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده خاکی پیدا میشود. راننده آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس Brioni ، کفشهای Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

   چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.

   جوان، ماشین خود را در گوشه ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن همراه وصل کرد، وارد صفحه NASA روی اینترنت- جایی که میتوانست سیستم جستجوی ماهوارهای ( GPS ) را فعال کند- شد. منطقه  چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با 60 صفحه  کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیده عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد.

   بالاخره 150 صفحه ای اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان میداد، گفت: شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری.

   چوپان گفت: درست است. حالا همینطور که قبلا توافق کردیم، میتوانی یکی از گوسفندها را ببری.

   آنگاه به نظاره  مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد

   مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه!

   چوپان گفت: تو یک مهندس صنایع هستی که شغلت مشاوره و دادن طرح جامع است. نه..؟؟

   مرد جوان گفت: راست میگویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟

 

چوپان پاسخ داد: کار ساده ای است.

اول اینکه بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی.

دوم اینکه برای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل میدانستم، مزد خواستی و

سوم اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمیدانی، چون به جای گوسفند، سگ مرا برداشتی.

 البته به مهندسان محترم صنایع برنخورد، حقیر نگارنده نیز خود دستی بر آتش طرحهای جامع دارد. غرض از آوردن این حکایت این بود که:

 

۱- بر همگان مشخص شود بنده با اجازه رئیس، گهگاهی مصدع اوقات خواهم بود (چه جسارتا).

۲-  حکایتی بود و تمثیلی برای چون منی که در هر حرفه و شغل باید مسلط بود تا منشاء خدمتی باشیم.

۳- متاسفانه این حکایت غریب در این مرز و بوم قریب می نماید. چه بسیار کسان دیده ایم که بی هیچ زمینه و سابقه ای در مهلکه انداخته اند خود را و بر عاقبت امر کار دست تغابن بر زانو باید زد. این داستان، صغیر و کبیر و خرد و کلان نمی شناسد. در هر شغلی و مقامی و مُقامی چنین است چه معلمی باشد چه شاگردی. چه وزیری باشد چه وکیلی و چه کارگری باشد و چه کارفرمائی.

 

درد دلی بود و انذار و تحذیری برای نگارنده ولاغیر که شان خواننده این مطالب اجل از فحوای آن است. عرض ادبی و آرزوی بهروزی.

 

ارادتمند: محسن

نظرات 9 + ارسال نظر
منصور دوشنبه 12 شهریور 1386 ساعت 21:51 http://toranj.blogsky.com

محسن جان! وبلاگ را نواختی به نوک خامه مشکینت.
شما هم قشنگیا ! (به نقل از فیلم یک تکه نان)
یه ماه یه ماه وبلاگ آپ دیت نمیشه ٬ یه دفه دو تا مطلب می ره ! اینو می گن قوت وبلاگی !
آقا جان !‌جهت اینکه پاگیر بشی اسمت رو به کنار وبلاگ اضافه کن . (من می ترسم بزنم یه جای دیگه رو خراب کنم !)

شازده چهارشنبه 14 شهریور 1386 ساعت 18:11

مطلب قابل تاملی بود...

ز.م چهارشنبه 14 شهریور 1386 ساعت 22:39

بی خود نیست که مگن صنایع گلابی رشته هاست دیگه

رضا پنج‌شنبه 15 شهریور 1386 ساعت 23:49 http://chaah.blogfa.com

بعد از خوندن کامنت رییس این اسم به ذهنم رسید!

« بازگشت شازده کوچولو »

نصیر جمعه 16 شهریور 1386 ساعت 00:25

سلام
۱. آقا وقتی آب هست چه حاجت به تیمم؟ با وجود حضرت عالی و قلمی چنین؛ کدام قلم را یارای سر جنباندن است؟
کوه دماوند هم که باشی می شود چوب کبریت.

معصومه شنبه 17 شهریور 1386 ساعت 15:22

کاش این وبلاگتون همیشه با قوت باشه !
به قول دوستتون
من و صادق مشتاق دیدار مفصل شما و خانمتون !

صحرانورد یکشنبه 18 شهریور 1386 ساعت 22:46 http://sahranavard.blogsky.com

رئیس هم که گاه گاه از این جا رد می شود، انفاس خوشش شامه هامان را بهاری نمود!!!!
ولی آقا محسن عجب حکایت قریبی بود ها! بنده خودم به شخصه از ته دل دست شما را می بوسم با این در فشانی ای که نمودید!
ضمنا خدا وقتتان و قوتتان و قوتتان رو زیاد بنماید، ان شاء الله!

محمد یکشنبه 25 شهریور 1386 ساعت 15:26 http://pointofview.blogsky.com

سلام! ان شاء الله هر چه زودتر ببینیمتون...!
التماس دعا

ارشاد چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 17:39

با اجازه بزرگتر ها مخلص هر چی مهندس صنایعه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد