رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

می گذرد

 

1- از آخرین اشعار قیصر امین پور:

این ایام که می گذرد ، خوش می گذرد که می گذرد.

 

2- یکسری از رهگذران در کامنتهای پست قبل ما رانواخته اند و بی نام. نشان از که بپرسیم؟

 

3- پوپولیسم !

4-  به شب و پنجره بسپار که بر می گردم

     عشق را زنده نگه دار که بر می گردم

5-  

بین ما هفت کوه و دریا
فاصله افتاده اما
به تو نزدیکترم امروز
قلب من میتپه با قلب تو اینجا

 

منصور

نظرات 8 + ارسال نظر
فرهاد پنج‌شنبه 17 آبان 1386 ساعت 21:45 http://15khordadi.blogsky.com

سلام استاد... منتظرتون شدم نیومدید... عکس های قشنگی گذاشته بودمروی وبلاگم... پست قبلیتون خیلی قشنگ بود مخصوصا با اون شعر قشنگ از شعری از کاری از خواننده ی ایرانی م... همچنان زیبا و جذاب می نویسید... و همچنان منتظر حضور شما در وبلاگم... موفق باشید...

علیرضا یکشنبه 20 آبان 1386 ساعت 20:07 http://booksociety.blogsky

بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا ؟
سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه بود
و ساندویچ دل وجگر


. . .


ده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیکانم
غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها
دوست خوب من
وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد
ما باید مادرانمان را دوست بداریم
وقتی اخم می کنند و بی دلیل وسایل خانه را به هم می ریزند
ما باید بدویم دستشان را بگیریم
تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند
ماباید پدرانمان را دوست بداریم
برایشان دمپایی مرغوب بخریم
و وقتی دیدیم به نقطه ای خیره مانده اند برایشان یک استکان چای بریزیم
پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را
ما باید دوست بداریم

کاظم یکشنبه 20 آبان 1386 ساعت 22:47 http://www.shahne.com/weblog

این کامنت رو گذاشتم که بگم ، منصور خان ما شاخی نداریم که شما می‌خوای بشکونیش!
خیلی مخلصیم

[ بدون نام ] دوشنبه 21 آبان 1386 ساعت 18:24

من هم می خواهم شمارا بنوازم!!!!!!!( نواختن : ؟؟)

حامد چهارشنبه 23 آبان 1386 ساعت 16:56



سلامی چو بوی آشنایی(نمیدونم چه بویی می داد!)
از مطالعه ی این پست و دیگر پست قبلی بسیار لذت بردم!
در مورد نواخت غیر که هیچ٬ اما نواخت دوستان جای بسی تعجب نیز برای من به همراه داشت!


مرغان خسته بال٬ خو کرده با ملال
افسانه ی حیات نمی گویند
آهوان مانده به بند
از کس ره گریز نمی جویند...

هنوز هم در خیل مشتاقان شماییم!
ارادتمند

[ بدون نام ] جمعه 25 آبان 1386 ساعت 00:17

به نظرم خیلی تنبلین که هر ۱۰ روز یه بار پست جدید میذارین.اسممو نمیذارم که اقلا یکم فکر کنین!

هیچکی چهارشنبه 30 آبان 1386 ساعت 21:06

به سراغ من اگر می آیید پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصد هایی است که خبر می ارند از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک.
........................................
تموم می شم.

سید علی چهارشنبه 30 آبان 1386 ساعت 21:57

۲.تو اهل فضل و دانشی همین گناهت بس

۳. !!؟

۴.گویمت انا الیک الراجعون!

همه شب خواب بینم خواب دیدار
دلی دارم دلی بی تاب دیدار
تو خورشیدی و من شبنم چه سازم؟
نه تاب دوری و نه تاب دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد