من گنگ خوابـــدیده و دنیا تمام کـــر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش
امشب اتفاق جالبی افتاد. یه دوست بسیار عزیز وخوب رو بعد از چند سال بی خبری پیدا کردم. از طریق همین وبلاگ بازی! لینکشم دادم توی لینک های ثابت به نام روبی پیره.
آرش دوست خوب از دوران دانشگاه است. یاد فولاد۲ و بتن۲ و تاسیسات مکانیکی برقی و بقیه درسا و استادا به خیر . یاد دوست مشترکمون (فکر کنم شاکری) به خیر که فولاد ۲ رو اون به من یاد داد ولی نمره اش از من کمتر شد! چه روزایی بود. امشب خیلی خوشحالم ولی به عنوان خنگ ترین فرد وبلاگ نویس شناسایی شدم! چون تا آرش بهم زنگ نزد و خودشو معرفی نکرد نشناختمش ! ولی اون سه ماه بود از روی وبلاگم منو شناخته بود.
منصور
همانطور که ذکر آن رفت، رفته بودیم کنسرت حجازی –عصار.
اولا بگم که خیلی باحال بود. اولش عصار یه شعر دکلمه کرد ، دوپهلو . البته همه ازش برداشتهای سیاسی کردن چون بعد از هر بیت همه سالن دست میزد و تشویق میکرد.
رمز دیشب یا محمد یا علی رمز امشب پول و میز و صندلی
تقریبا یک در میان عصار یه آهنگ میخوند و حجازی یکی از قطعات آهنگ بدون کلام رو اجرا میکرد. همراه با ویدئو کلیپ های زیبایی که روی پرده پخش میشد.
اولش یه اجرا داشتن با همراهی گروه کر که یه خانم تکخوانی میکرد! و من اولین بار بود که میدیدم در اجرای زنده اجازه این کار داده شده.
چهار پنج تا آهنگ جدید خوند که قراره در آلبوم جدیدش(می خور) که تا یه ماه دیگه میاد به بازار منتشربشه.
نی نداشت این کنسرت ! قسمت تکنوازی نی در (خیابان خوابها) رو حجازی با کیبورد زد که تو ذوق میزد.
خیلی جاز توی این کنسرت پررنگ بود. فواد حجازی قبلا خیلی روی ویولون کارهاش رو سوار میکرد ولی این دفه ویولن هم آب رفته بود.
اجرای می خور خیلی قشنگ بود. همون غزل معروف حافظ...
یه دونه هم عصار خوند اصلا انتظار نداشتم ! تو مایه های دوست دارم ، عاشقتم و...!
قسمت تکنوازی سازها عالی بود . مخصوصا گیتار الکتریک ریاحی پور.
خوب بود دیگه ! برگشتیم خونه ساعت 1 بود.
منصور
Nowadays, I am so busy, sometimes busy as hell. U of T, certainly, is not a joke. Let me share my experiences at U of T. The professors mostly are the best ones. They have to publish papers quite often (Betore Motanaaveb) in order to stay as a faculty member in the university. One of the most interesting parts is about Iranian professors. Last week, I had a lecture with Dr. Sheikholeslami. He is a typical Persian guy with a Persian accent (Lahge) which you recognize as he speaks. He comes with a typical suit (kot shalvar) with a nice tie (kerevaat) usually. I am not saying that kind of style is bad or good. What I am saying is that we Iranian people really care (Tavajjoh) about our position and, consequently, our clothes. Actually, we have a computer professor, Dr.James McLean, that when you see him, you think that he is a janitor (Nezafat Chii) rather than a professor who is one of the gods in programming. Usually, in
Amir.