رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

یواش یواش

عرض کنم که یواش یواش ! اینجا ایرانه... کدوم کار سریع انجام شده که کار ما زود شروع بشه!
اونم یه کار مشترک و تیمی که سابقه اون رو در کشورمون میدونین !
بارانه سراغ تیم رو گرفته... اعضای تیم ما هنوز یخشون باز نشده ! مثلا یکیش این رضا که عوض مطلب نوشتن اومده تبلیغ شرکتشون رو کرده ! اونم تو قسمت نظرات. ضمنا اگه کسی قیمت پایین تر از اینا پیدا کرد بیاره من دو برابر ازش میخرم! بابا ما ته بازار رو در میاریم تا یه چیز بگیریم! در ضمن من متخصص هیچ زمینه کامپیوتر نیستم . من مهندس عمرانم از دانشگاه امیرکبیر که از دانشکده فنی خیلی بهتره !( تا کفر هلمز در بیاد !)
امروز رو از ۶ عصر به بعد بگم : یه کاری داشتیم رفتیم ساختمون مرکزی کمیته امداد توی سوهانک . کلاه از سرم افتاد وقتی نگاه کردم به ساختمونش . گفتم یه کم کمتر خرج این ساختمون میکردن بقیشو میدادن به محرومین ! یکی از مسوولین اونجا این حرف بهش برخورد . ما هم که بیخیال. کارمون انجام شد - موقع برگشت افتادیم گیر تگرگ و سیل (مختصر ) بعد هم شام توی رستوران اقدسیه و خونه و چت کوتاه و چک میل و خواب .

روز دوم وبلاگ

امروز روز دوم وبلاگ منه... هنوز تیم ردیف نشده . از اظهار لطف همه دوستان تشکر میکنم که کامنت گذاشتن و وبلاگ رو دیدن . گوشه گیر - مد بمبرمن! - امیر - هلمز - سعید - بارانه - علیرضا- امیرحسین . امیدوارم بتونیم مطالبی بدیم که دوستان سر زدنشون دائمی بشه .

امروز روز شلوغی بود. فقط از ساعت ۶عصر به بعد رو میگم که رفتیم سیستم یکی از دوستان رو جمع کردیم اومدیم ! پنتیوم فور  1.7 celeron با هارد ۶۰ پلاس و رم ۵۱۲ Kingstone ومادر بورد shuttle که همه چیزش آن بورد و سی دی رام و writer و یه مقدار مخلفات شد ۵۴۳ هزار چوق !! ناقابل! صاحبش بیچاره شد ! کلی هم علاف شدیم . کنارش هم ۵۰ تا سی دی خام برای خودم گرفتم دونه ای ۲۲۵ تومن ... حال داد چون این مارک سی دی بیرون ۳۰۰ تومنه . خلاصه سیستم میستم کسی خواست در خدمتیم ! یادم رفت بگم که کیس هم از این فضایی ها بود ! خلاصه بعد هم حال گرفتگی از ۲-۱ بردن یونتوس و یه چت طولانی و...
مدتها بود که کامپیوتر بازی نکرده بودم ٬ جیگرم جلال پیدا کرد ! بعد هم شب مهمون داشتیم و غذای مورد علاقه من (فسنجون) وباقی قضایا...

تیم ما چی میشه؟

دارم اعضای تیم رو جمع میکنم! تصمیم دارم همه از خارج کشور باشن!!! امشب با بعضی از دوستان در انگلیس ٬ کانادا ٬ و آفریقای جنوبی چت داشتم و باهاشون مطرح کردم که با من تیم بشن برای این وبلاگ و اونا هم استقبال کردن. فکر کنم اگه راه بیفته شاید در نوع خودش بی نظیر باشه !!...منتها هماهنگی طول میکشه و ایام امتحانات اوناست و ...
امروز هوا عالی بود و زدیم به دشت و دمن- امامزاده قاسم و ظهیرالدوله. عجب جائیه این ظهیرالدوله. ۱۰۰ بار رفتم باز هم دوست دارم برم . قبرستان هنرمندان و شعرای قدیم. فروغ-ایرج میرزا- رهی معیری- قمرالملوک - رفیعی - ملک الشعرا - لقمان الدوله - شاهزاده های قاجار و ... احساس خاصی دارم اونجا مخصوصا سر مقبره رهی . عشاق جوان هم معمولا هستن و سر قبر فروغ شمع روشن میکنن !
به هر صورت به امید خدا و با لطف ومساعدت شما دوستان ما این وبلاگ رو ادامه میدیم ٬ تا  چی پیش بیاد...دو تا یار هم از داخل کشور پیدا کردم و جالب  اینه که اعضای تیم احتمالی هیچکدوم همدیگر رو  نمیشناسن !!!

همیشه از شروع یک وبلاگ میترسیدم... چون فکر میکردم هر شب نتونم یه مطلب publish کنم و اونوقت دچار در جازدن و امثال آن بشوم . دیگه دل به دریا زدیم ! و به میمنت blogsky که کار باهاش خیلی راحته یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد.
البته حتما این وبلاگ رو یه تیم جلو خواهد برد . وزمینه وبلاگ من اجتماعی و ادبی خواهد بود.
نظر بدید که خیلی مشتاق دیدن اونها هستم.

اولین حرف

با سلام
امروز با blogsky  آشنا شدم و فورا ثبت نام کردم . من که با سرویس های قبلی میونه خوبی نداشتم (blogspot - persianblog) قصد دارم که وبلاگ خودم رو اینجا راه بیندازم تا ببینیم چه میشود...