عید آمد و عید آمد ٬ آن وقت سعید آمد
یک ماه سحر٬ یک ماه افطار٬ یک ماه صلح وآشتی٬ یک ماه عشق وآزادی به پایان آمد.
خدایا شکر .
عید سعید فطر بر شما مبارک
امروز که به عنوان آخرین روز رمضان قرآن می خواندم به آیه ای قابل تامل رسیدم که می گفت:
وسخنتان را چه پوشیده دارید چه آشکار ٬ او به راز دلها داناست.(سوره ملک۱۳٬)
تا حالا از این که یه مطالبی را که به نظرم باید بگم ولی نمی گم٬ حس خوبی نداشتم. اما امروز کمی با قوت بیشتری تصمیم گرفتم که چیزی نگم.خودش که باید بدونه می دونه.
سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست
راستی روز قدس آمد و هیج کس در وبلاگ ما اشاره ای به آن نکرد.فقط می تونم بگم :بس کنید!و این که ان شاء الله روزی بیاید که نماز عید فطر را در مسجدالقصی بخوانیم
جز نگاهت پناهگاهم نیست
محمد امین
/ ) خدایا ! راضیم به رضایت. نمی دانم چرا یه مدته داریم بمباران مصائب می شیم. پریشب حال مادر بزرگم خراب شد بردیمش بیمارستان. فردا هم عمل داره. نمی دونم چرا مشکلات که میان یه دفه میان! فوت عمو ، سرطان پسر خاله ، حالا هم مادربزرگ. نمی دونم والا. خدایا هر چه که مقدر است بر آن راضیم.
مادر یزرگم 15 تا نوه داره، بین اونها من همراهش میشم و می برمش بیمارستان و شب می مونم. البته دایی هام بودن. مادرم هم بود . خیلی مثبتم ، نه؟!!!!
//) دیروز رفتم یه جا برای کاری. طول کشید. اذان گفتن. انگارشون نبود که وقت افطار شده یه چیزی بیارن. نمی دونم . بعضی وقتا به حال این جور آدما غبطه میخورم که چقدر بی خیالن .دوست داشتم منم یه خورده بی خیال بودم. ولی نه ! راضی نمیشم... یکی بیاد خونه من وقت افطار بشه زمین و زمان رو به هم میدوزم که افطار نخورده از خونه بیرون نره. مهمون داشته باشم مثل پروانه دورش می گردم و پذیرایی میکنم. نه اینکه یه چیز بیارم بذارم تو سفره و ملت بخورن ! مهمون برای روی خوش میاد نه بوی خوش.چیزهای مهمی در فرهنگمون تحلیل رفته ، اینم روش! مهمان نوازی آیین ماست. نمی دونم. شاید من خرم؟حالیم نیست؟ این جوری که بقیه عمل میکنن درسته؟ دارم تو مسلمات خودم شک میکنم - بعد از اون جریان که در پست قبلی در موردش نوشتم و گفتم که منو به فکر واداشت - نمی دونم. قبلا نوشته بودم یه افطاری رفتم و هیچکس تحویلم نگرفت، الآن فکر میکنم شاید اونجوری درسته و من زیادی جوش میزنم. الآن دیگه اوضاع عوض شده . سیستم های پست مدرن و روشنفکر میگن که باید راحت باشی و تحت هیچ شرایطی خودت رو به سختی نندازی غیر از مسائل عشقی؟!!!
///) خسته شدم بس که ترانه خوندم و برگ زمونه برنگشت... خسته شدم از اینکه اینقدر مطلب خطاب به این و اون تو این وبلاگ نوشتم و افاقه نکرد! بعضیشون نمی فهمن و بعضی هم صرف میکنه خودشون رو به نفهمیدن بزنن!!
////) با یکی از دوستان روز پنجشنبه نشستی داشتم. تحلیل قشنگی از انتخابات امریکا ارائه داد. میدونین که مذهبی ها و مدرن ها به بوش رای دادن و او برنده انتخابات شد. در مقابل شل و ول ها در مسائل مذهبی و پست مدرن ها به کری رای دادن که نشد. او اینطور استنباط میکرد که دوران گریز از دین سر آمده و مردم دین گرا شدن. چند دهه تنهایی کشیدن و خودشون روی آوردن به معنویت. از این منظر دقت نکرده بودم. جالب بود برام. و فکر کنم ما توکشورمون داریم روند 30 سال قبل غرب رو شروع میکنیم ! در دین گریزی...
/////) اخیرا دقت کردم که در مسائل تربیتی که ما باهاش سروکار داریم ، تحویل گرفتن افراد موضوع مهمی است. به اساتید این امر که نگاه میکنم میبینم هرکس را به فراخور موقعیت و اوضاعش تحویل میگیرن. مثلا استاد ما بعد از اتمام حلسه سخنرانی ، با من حال احوال میکنه و دست میده ، با همراهانم فقط سلام علیک میکنه و یکی از دوستان رو بیشتر تحویل میگیره و باهاش حرف میزنه. در این مورد معتقدم که عدالت ، مساوات نیست. حالا تو مدلهای تربیتی جدید افراد رو خرکی تحویل میگیرن و یقه براش پاره میکنن. دانش آموزی که دو روزه اومده تو مدرسه ، جهت جذب یک جوری بهش بها میدن و نوشابه براش باز میکنن که بیا و ببین. والبته نمی فهمن . بچه خراب میشه. و روحیاتش تغییر میکنه.
من هم شده خطا کنم و کسی را بیش از حد ظرفیتش تحویل بگیرم و اونوقت بوده که او قاطی کرده و ...
//////) امیدوار بود آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان
پ. ن .
نمی دونم خبر دارین که پشت صحنه فیلم مارمولک ساخته شده (مدت 70 دقیقه) که از خود فیلم باحال تره! و جایی اکران نشده و قرار هم نیست بشه.
قرار یک اکران خصوصی گذاشتم برای دیدن این فیلم. البته خیلی اکرانش خصوصیه . منم و کارگردان ! امکان دارد یک یا دونفر را همراه ببرم. چه کسی؟
منصور
Life is beautiful and strange. I tried few times to think about the philosophy of life. When you study engineering, you will look at this philosophy from another point of view. You look at it and you will see that we do not have that much time. God has given us a limited amount of time about 70 to 80 years of age to live. That’s really short. 1/3 of this time is already passed and 2/3 of it is remaining. We are heading to the end. We can be the best or we can be the worst. God has given us an option to choose. I hope we
are all heading in his direction
Amir.