یه سوال دارم و امیدوارم که اهل فن جواب منو بدن...
هابیل و قابیل از یه پدر و مادر متولد شدن. قبل اونا کسی نبود که بگیم یکی به ننه بزرگش رفته یکی به جد پدریش. جامعه ای هم وجود نداشت و انسان دیگری نبود که بگیم یکی دوستان خوب پیدا کرد و دیگری دوستان ناباب و محیط ناسالم و...
یعنی تمامی شرایط زندگی و ایجاد آنها به تمام معنا یکسان بود.
پس چرا یکی رستگار شد و دیگری شقی؟ علت تفاوت رفتاری آنها چه میتواند باشد؟
I think I have to repeat the same words as yasser has said. I am not publishing anything because I am in lack (Kambood) of time. At the beginning, I was disappointed (To Zogh Khorde) of being overloaded of university works. Now, I am getting used to this kind of life. Studying, studying and studying is the only thing I have to do in these days. At the beginning, I was staying until 8,
http://www.utoronto.ca
Amir
.
عجب اوضاعیه...
امروز یکی از دوستانم رو دیدم - بچه فعال و علاقمندی که تو کارش خیلی جدی و کارا است...
گفت که امروز استعفا دادم! ته و توی قضیه رو در آوردم دیدم علتش مدیریت مزخرف و آشغال مدیرانیه که باهاشون کار میکنه. خیلی ناراحت شدم. کی میخواد این موضوع درست بشه؟ همه رئیسا دنبال منافع خودشونن و در این راه هر کاری امکان داره انجام بدن. اونایی که به عنوان مدیریت انسانی و مراعات مسائل شرعی و اخلاقی کاراشون رو انجام میدن از همشون آشغالترن.
تا حالا مدیر ندیدم که تهش باد نده!! جدا میگم.
گفتم که حالا می خوای چی کار کنی ؟ گفت می رم گاوداری بابام کار میکنم! حداقل اونا اگه نفهمن دلم خوشه که گاون ! ولی اینجا مثلا آدمن و نمی فهمن!
منصور