امان امان آی داد بیداد ، دل ای دل ای دل ای دل...فلک...حبیب حبیب... خدا آی....امان امان آی دل
اگه یه روز بگم از این حکایت
که به تو کردم عادت
دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته می گویم خدایا بی اثر باشد
دل و جانم به تو مشغول و نگه در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو مقصود منی
بنشینم و با غم تو سازم
پنهان زتو با تو عشق بازم
کتابهای سیلور استاین می خونم (!) اپانیشاد می خونم، کلاس عرفان مثنوی میرم ، اشعار کریس دی برگ رو نگاه میکنم، پای صحبتهای توی هیات می شینم ، کتابهای اشو رو می خونم ، این برنامه و اون برنامه رو نگاه میکنم ....
همه یک حرف میزنن ، و همه راه را یک چیز ارائه میکنند، عشق !
منصور
1- ادامه:
خواب / پروما /خریدهای جور واجور / حرم / نماز / زیارت وداع / ترس از جاماندن از پرواز / پرواز بدون تاخیر ! / دیدن یک دوست بسیار عزیز در فرودگاه / اشک ها و لبخند ها/ فرودگاه تا منزل رانندگی در حال خواب ...
2- مشهد خلوتی نداره. فصل امتحاناته. کشاورزها هم که در اوج کارند. دیگه چرا مشهد اینقدر شلوغه؟ ایستادن بالای سر تا اینکه یک نفر بلند شه خیلی انتظار شیرینی ست. بشین و مردم رو نگاه کن. به حرفهایی که با امام خودشون میزنن گوش بده . بلکه تو هم یه چیزی حالیت شد.
3- ... و یردون سلامی . الله اکبر . از ملائکه نگهبان حرم اجازه میگیری که بری تو ...
4- امام رضا جان ! اینو میخوام ، اونو میخوام ، اینجوری بشه ، اونجوری بشه... چیکار میکنی؟ کاسبی؟ اومدم یک سلام عرض کنم و برم...
5- قدیمی ها روزهای متوالی در راه بودند و پای پیاده میرفتند تا به حرم برسن و میرسیدند حاجتشون رو هم میگرفتن. با هواپیما میری ، هتل ساکن میشی، یک سری هم میری حرم! دو دقیقه هم اونجا گرم میشه میری زیر کولر گازی...!
6- دعا میکنی. اهل خانواده، دوستان، نزدیکان. کسی که ازت بریده رو از همه بیشتر دعا میکنی...
7- با معرفت زیارت کنی. همه چیز مستتره در همین معرفت...
8- دو تا تصمیم مهم میگیری. البته یکیش مهمتره !
9- خدام را خدام قدیم نمی یابی. زوار را هم همینطور... تو تغییر کردی یا اونا؟
دیدم دلم گرفته ، هوای گریه دارم
تو این غروب غمگین ، دور از رفیق و یارم
دیدم دلم گرفته ، دنیا به این شلوغی
این همه آدم اما ، من کسی رو ندارم
اونم تمام حرفاش، یا از هجوم بارون یا از پلی شکسته ست
اونم تمام راهاش یا انتها نداره یا در میونه بسته ست
منصور
تاخیر 40 دقیقه ای پرواز / رسیدن همسفر به پرواز در دقیقه 90 / آمدن مرگ در جلوی چشم هنگام پرواز با توپولوف ! / تحقیق و تفحص /هتل / دیدار با نصیر / بار شدن بارهای اضافه / یاد او / کافی شاپ هتل ق...!/ خالی کردن جای یک دوست نسبتا عزیز / نماز حرم / زیارت مختصر / پیتزا شب / پرسه ی اردیبهشتی / حرفهای صد تا یه غاز / گوجه سبز کیلویی 2500 تومن / تاکسی ها مارو گیر آوردن / رفت 250 برگشت همان مسیر 400 تومان ! / خواب / حرم / نماز صبح / زیارت / یا ضامن آهو / صبحانه /ساعت 6:30 صبح دفتر ایران ایر / کدوم بلیط؟ کدوم کشک؟/ نیومدن ، خبر نداریم / شناسنامه بدین / گرفتن بلیط با هزار کرشمه بعد دو ساعت / حرفهای حسابی / خواب / نماز جمعه حرم / ناهار رستوران م... ( از ذکر نام معذورم !) / اینترنت فلکه برق/ الان ساعت 15:30 / بی برنامه گی حرف اول رو میزنه ! / ای کاش تو هم بودی ....
دوس دارم صدات کنم ، تو هم منو صدا کنی
دوس دارم نگات کنم ، تو هم منو نگا کنی
با یاد عشق دیروز ، سر را نهاده بر دار
منصور
ما همان فرزندان سربازانی هستیم که نام وآوازه آنها غرب وشرق را در بر گرفته بود.
ما همان فرزندان سربازانی هستیم که کارشان شکار امپراتور و سرزمین های بزرگ وکوچک بود.
ما همان فرزندان سربازانی هستیم که جز آباد کردن به هیچ چیز فکر نمی کردند.
ما همان فرزندان سربازانی هستیم که دروازه های آتن به روی آنها باز بود
ودر آخر ما همان فرزندان سربازانی هستیم که متجاوز را ازخرمشهر راندند.
قول داده بودیم دروغ نگوییم ولی مصلحت را نمی دانستیم
قسم خورده بودیم خیانت نکنیم ولی منفعت را نمیدانستیم
ایرادی ندارد
از این به بعد قسم می خوریم که قول ندهیم.
محمد امین
تنها ماندم تنها تر از خدای تنها
تو آنجایی ، من اینجایم ، تنهای تنها
۲)
امروز صبح ، سر کلاس توی حل یک مساله گیر کردم. این اتفاق سر کلاسهای من اینقدرها پیش نمیاد، ولی تا همین الان هم حالم گرفته ست. البته دوستان میدونن سوال هندسه اونم از کتاب «کورت» یعنی چی. یکی از بچه ها آخرای ساعت یک مساله داد و من هم خواستم شاخ بازی در بیارم(!) ، شکل رو پای تخته کشیدم و پنج شش دقیقه ای فکر کردم و نشد. البته آبروم نرفت!
۳)
تلاوت کریم منصوری. مثل همیشه عالی و نافذ و خودش در نهایت فروتنی و تواضع.
۴)
دست پشتیبان فنی مون درد نکنه. آهنگ بک گراند از دی جی الیگیتور گیر بیاری اونم از آلبوم 2005 ، که آروم باشه و بدرد وبلاگ بخوره ، خیلی حرفه !
۵)
آه .... ! تو شیرین ترین گناه زندگی من بودی.
«میرباقری – دیالوگ سریال امام علی علیه السلام»
منصور