رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

ای بازیگر گریه نکن...

 

پرده اول/ داخلی/منزل یکی از دوستان) همه نشسته اند. یکی می گه : ان علینا جمعه و قرآنه. زود تموم میشه. می ره.

 

پرده دوم/خارجی/ اتوبان یادگار) صدای بلند :" دلم میخواد گریه کنم ، برای مرگ رازقی..."

 

پرده سوم/داخلی/ خانه) سلام ، خوش اومدین، خواهش میکنم.(با خودش میگوید: بابا پاشید برید ، دارم می میرم از خستگی)


پرده چهارم/داخلی/داخل کلاس
) ما زنگ تفریح نمی ریم بیرون، لطفا بمانید و ادامه بدید...

 

پرده پنجم/داخلی/ دفتر رئیس) بالاخره نفهمیدیم حیوانی که اسمش با حرف "ن" شروع میشه چیه؟!

 

پرده ششم/داخلی/دفتر مدرسه) بالاخره حرفش را زد. حرفی که مدتها ماسیده بود و گلویش را می فشرد. "سبکی" واژه مناسبی بود بعد آن.

 

پرده هفتم/ خارجی/ خیابان ستارخان) فارغ البال با رئیس میره بیرون – به دنبال ناهار

 

پرده هشتم /خارجی/خیابان ولنجک) پرسه ی بهاری و بارونی که نبارید. بسه دیگه ، بسه...

 

پرده نهم/ داخلی / دفتر دبیرستان خ) نشستی راحت. حرفهایی راحت تر. چیکار میکنی بالاخره؟

 

پرده دهم/ داخلی /مدرسه م) قصه قصه ی مردی که غرورش را رها نکرده.

 

بی پرده/خیلی داخلی/ بدون لوکیشن) بیا با ما که فردایی نمی ماند...

 

 

تهیه کننده ، نویسنده فیلمنامه، بازیگر ، کارگردان :

 منصور

 

اندر فواید گوجه سبز!


فایده خوردن یک لیوان شیر سرد و بعدش نیم کیلو گوجه سبز اینه که در طول شب فاصله اتاق تا دستشویی رو متر میکنی٬ می فهمی که ساعت ۲ نصفه شب باد وزیدن گرفت ٬ ساعت ۳:۳۰ یک نمه بارون زد ٬ ساعت یک ربع به پنج اذان صبح گفتن و ...


برکلام ناهماهنگ جدایی خط کشم                 در سرود آفرینش نغمه ای موزون کنم


منصور

بنشینم و با غم تو سازم

1-      حاج عبدالله والی به دیدار معبود شتافت. مردی که زندگیش را وقف امداد کرده بود و بشاگرد را زنده کرد. کار میکرد و بی توقع بود. پل ارتباطی مدرسه ما بود با بشاگرد که چند مسافرت نوروزی را در سالهای نه چندان دور آنجا برگزار کردیم. بزرگ بود و از اهالی امروز بود. خدایش رحمت کناد. برای شادی روحش فاتحه ای قرائت کنید.

 

2-      چلسی قهرمان شد، خوشحال شدیم ! قهرمان جام باشگاهها هم میشه.

 

3-      دیروز ( شنبه) یک جلسه ای داشتیم، کلمه برای توصیف مزخرف بودنش پیدا نمی کنم ! نه کسی میدانست این جلسه برای چه هدفیه و نه گردانندگان جلسه میدانستند چی میخوان !ضعف الطالب و المطلوب !

 

4-      امروز با دو تا از دانش آموزان یه بحثی رو شروع کردیم که نیمه کاره موند ولی مطالب خوبی مطرح شد. وقتی دیدگاهها نزدیک نیست چه باید کرد؟ چه باید گفت؟ اونا می گفتن "نره" من میگفتم " بدوش" !

 

5-    امروز محسن اومد و برای دانش آموزان ما یک سمینار در مورد IT  ارائه داد . خوب بود. فهمیدم یه چیزایی از IT سرش میشه بابا !!!

 

6-      یک نفر اومد و چشمانش را بست و دهانش را باز کرد و گفت آنچه گفت ! دو سه بار به خودم فحش دادم که چرا اومدم توی این شغل.

 

7-      امشب یکی از دوستان به مناسبت روز معلم برام آرزوی موفقیت کرد و گفت امیدوارم سال بعد این موقع معلم نباشی !!! قضاوت با خودتان !

 

8-      اگر به مقام رضا برسی، یعنی هر کاری که خدا در جهان بکنه ، مطابق نظر تو داره انجام میشه . اونوقت از هر پادشاهی بالاتری ! چون پادشاه حداکثر در محدوده قلمرو اش برد داره ولی تو در تمام عالم !

 

9-      امشب بازهم تسمه پاره کردم! فهمیدم اصولا اشکال از سیستمی است که تسمه دورش می افته. توی اتوبان چمران . تا اومدم پایین یک ماشین مکانیک سیار پشت سرم ایستاد ! 30 ثانیه هم نشد. در هر شرایط جوی و هر ساعت شبانه روز و هر اتوبان تهران که بگید من برای پارگی تسمه موندم! ولی شکر خدا همیشه به سرعت کمک رسیده. در دو هفته اخیر سومین بار بود که تسمه پاره میشد.

 

10-  آخر شب ، کورن(ذرت) خیابان ایران زمین می چسبه ! دوستی که همراهمون بود میگفت : " این چیزا و این جاها رو از کجا بلدی!" منم بهش گفتم: " با ما منشین وگرنه بد نام شوی!" برگشتنه سمت خونه٬ گیج و گنگ و گول بودم. ماشین قیلی ویلی میرفت. دوبار نزدیک بود بزنم به گاردریل کنار اتوبان. نمی تونستم ماشین رو درست هدایت کنم. ضبط ماشین با صدای متوسط:«دوباره می سازمت وطن ٬ اگر چه با خشت جان خویش»

 

11-  روز معلم را به تمام معلمین عزیزم تبریک میگم. ان شاءالله که برقرار باشن.

 

12- آن عهد که بستیم رفیقان بگسستند

منصور

به بهانه روز معلم

 

به مناسبت روز معلم ، قسمتی از یک مقاله ی روزنامه همشهری را نقل می کنم. ان شاءالله در فرصتی دیگر مطلبی از خودم می نویسم.

 

 ۱۲ اردیبهشت روز معلم نام یافته است و از ۱۲ تا ۱۸ اردیبهشت ماه هم هفته معلم است.
مدت هاست که جوامع مترقی اهمیت آموزش عمومی را به عنوان یکی از مهم ترین و شاید تنهاترین عامل توسعه اجتماعی دریافته اند و سرمایه گذاری های عظیم و درازمدتی را بر روی آن انجام داده اند. اگر کیفیت کارکردی دانش در دانشگاه ها نازل است بدون تردید نخستین عامل را باید در زیرساخت های علمی ـ آموزشی جامعه یعنی مدارس جست وجو کرد و اگر مطالعه و کتابخوانی و حس جست وجوگری در میان جوانان اندک است هم از آن روست که ساختار آموزش مدرسه ای به گونه ای نبوده که احساس چنین نیازی را در دانش آموزان دیروز و دانشجویان و حتی فارغ التحصیلان امروز بیدار کند و در این میان نقش کلیدی معلمان را نه تنها به عنوان مجریان آموزش عمومی بلکه به عنوان الگوهای اولیه دانش آموزان نباید فراموش کرد.

 

یک بررسی اجمالی ساده نشان می دهد که تا اواخر دوره ابتدایی اغلب دانش آموزان که سطح ادراکات قیاسی آنها از کیفیت و شمایل زندگی نازل است با الهام از شخصیت معلمان خود و تحت تأثیر روابط عاطفی خود با معلمان می خواهند که در آینده معلم شوند. همان ها هستند که در روزهای معلم میزها و کلاس های درس را غرق در گل و شکوفه می کنند. اما به تدریج وقتی از مدارج و سطوح تحصیلی و سنی بالاتر می رویم چنین باورهایی رو به انقراض می گذارد. فی المثل در دوره های اولیه پایه ابتدایی ۹۰ درصد از بچه ها می خواهند که معلم شوند اما در سال های پایانی دوره دبیرستان بیش از ۹۵ درصد از همین دانش آموزان معتقدند که معلمی شغلی نیست که بتواند آینده آنها را در جامعه و خواسته های اجتماعی شان را برآورده سازد. حتی آنها نوعی واکنش منفی نسبت به این شغل از خود بروز می دهند. بررسی جامعه شناسانه همین فرآیند می تواند خیلی از ناگفته های مربوط به سازمان و نظام آموزشی قبل از دانشگاه را در جامعه نشان دهد.

 

بدیهی است که آموزش مستمر نیاز به بازتولید اطلاعات و به روز کردن داشته های علمی دارد اما اگر اوقات خارج از مدرسه آموزگار صرف رتق و فتق امور معیشتی زندگی به هرطریق ممکن شود، البته زمانی برای مطالعه، تحقیق و نهایتاً افزایش دانش و اطلاعات نخواهد بود.اما واقعیت این است که نظام آموزشی در جامعه ما نه تنها از جهت رویکردها، انگیزه ها و قابلیت های علمی و عملی آموزگاران بلکه از نظر امکانات سخت افزاری، پراکندگی نیروها، توزیع مساوی و عادلانه امکانات در مناطق شهری و روستایی و سرانجام ارائه ابتدایی ترین خدمات آموزشی فراگیر در جامعه با چالش های بسیار اساسی روبه روست.

 

 

 

فراموش نکنیم که هنوز بسیاری از کلاس های درس در مناطق دورافتاده در کپرها و چادرها و حتی فضاهای باز برگزار می شود و چنان شکاف عمیقی میان طبقات محروم اجتماعی و اقشار مرفه شهرنشین وجود دارد که حیرت انگیز است. بررسی ها نشان می دهد که مخارج تحصیل دو دانش آموز ایرانی در دو نقطه متفاوت محروم و مرفه بین یکی دو هزار تومان و چندین میلیون تومان در نوسان است.

 

 آنچه که شکاف بین فقیر و غنی را بغرنج تر نشان می دهد این است که قرار است آموزش اولیه در این کشور رایگان، همراه با مساوات و براساس قوانین اصلی و قانون اساسی بدون تبعیض و تمایز باشد.بدیهی است که بزرگداشت مقام معلمین به عنوان کارگزاران اصلی و عمده فرهنگ و دانش عمومی در جامعه رفتاری پسندیده است.

 اما مهم تر از آن ایجاد فضایی است که در آن تمامی امکانات و بسترها برای شکل گیری آموزش بهینه، زیرساختی و خلاقیت محور وجود داشته باشد تا معلمین و دانش آموزان فارغ از دغدغه های پیش گفته و در ذیل برنامه ای هدفمند به پیشبرد اهداف آموزش و تحصیلی کشور نایل شوند در غیر این صورت اگر به جای یک روز همه روزهای سال را هم روز معلم بنامیم گره ای از کلاف سردرگم آموزش عمومی در کشور گشوده نخواهد شد.

روز و هفته معلم را گرامی می داریم و امیدواریم که با یک برنامه ریزی اصولی تحت مدیریتی کارآمد و کارمحور شاهد ارتقای کیفیت آموزش نه تنها در شهرهای کشور بلکه به گونه ای مساوی و عادلانه در تمام نقاط ایران باشیم تا از این رهگذر بنیان های اصلی توسعه فرهنگی و علمی کشور پایه ریزی شود.

 

منصور

ماراتن


تو وبلاگ ترنج مطلب نوشتن سخت شده ، تو وبلاگی که رئیسش مقام ریاست و رئیس را به باد نقد گرفته است و عنقریب است که انقلاب بزرگی در ادارات و مدارس برپا کند،تو وبلاگی که استادان ادبیات مفید مطلب می نویسند،تو وبلاگی که رویایش نیمه کاره است مطلب نوشتن سخت شده است. به هر حال...
من چهل و دو کیلومتر و صد و نود پنج متر دویدم تا روبان قرمز را پاره کنم...
همه هورا کشیدند...
دوستم اصلا ندوید
، فقط قیچی تیز برداشت تا روبان قرمز را پاره کند...
-همه هورا کشیدند...
تا وقتی که من سیاستمدار نشوم
، زندگی پر از تبعیض است.

محمد امین