رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»

رویای دیگر

سرمایه هر دل حرفهایی است که برای نگفتن دارد. «دکتر شریعتی»


۱) به دوستان گفتم پیش بینی خودم رو در مورد چهارتیم پایانی یورو ۲۰۰۴ در وبلاگ اعلام میکنم. بعدا هم دبه نمی کنم!

ایتالیا ٬ آلمان ٬ جمهوری چک ٬ فرانسه

حالا هر کی شاید یه نظری داشته باشه ! لطفا شما هم بگید. هر کس تعداد تیم بیشتری درست گفته بود برنده!!!

۲) از محسن تشکر میکنم که مطلب داد.

۳) نصیر هم من را نواخته است ! ‌فقط خودم میفهمم...

۴) دو سه روزه حسابی مریض شدم. احتمالا به خاطر کولر. امروز صبح بیدار که شدم ٬ چشم راستم باز نمی شد. پلکم ورم کرده بود شده بود این هوا. نمی دونم . هر کی از دست ما ناراضیه بگه یه جورایی جبران کنیم. الآن هم ولو شدم و هیچ کاری ازم ساخته نیست.

۵) یه غلطی کردیم ٬ به سرمون زد یه گزارش با فلش تهیه کنم ! یکی نیست بگه آخه ...! تو که فلش بلد نیستی به همون پاور پوینت قناعت کن . خلاصه شدیم اسیر و عبیر . به هر دری می زنم نمیشه . کسی رو که این کاره باشه گیر نمی آرم. خلاصه اینم شده قوز بالا قوز.
و کاملا فهمیدم که فلش یعنی چی !!!

منصور

قاصد


1. امروز فهمیدم که همیشه قاصد بودن خوب نیست .قدیم بود که می گفتند:

 نامه را گر می بری قاصد زبانی هم بگو
                                                 نامه را آهسته بگشا دل در آن پیچیده است

 2. حضور افتخاری غریبه ای آنسوتر را تبریک می گویم. من ایشان را از روزگار همت می شناسم. همتی که فقط اسمش همت بود. برعکس نهند نام زنگی کافور.


نصیر

از ۸۸ تا ۹۰ و اندی


سلام

اول) دیروز یه درسی گرفتم گه بد نیست براتون بنویسم شما هم بخونید. بعد از اینکه نمرات هر امتحان را میدند به دانش آموزان یه فرصتی میدند که بیاند برگه هاشون را چک کنند. برای اینکه برگه ها را عوض نکنند ۵ نفر ۵نفر میارند و خلاصه سیستمش پیچیدس. دیروز رفتم نمره فیزیکم را دیدم که ۱۰٪‌ کمتر از اونی بود که فکر میکردم. رفتم تو سالنی که برگه ها را چک میکردند یه ۱۰۰ نفر تو صف بودند. خلاصه ول کردم و رفتم. نیم ساعت بعد با یکی از بچه ها برگشتیم و خلاصه رفتیم تو. ۱۶ نمره از ۱۳۰ نمره کم داده بودند. بیشتر از ۱۶ نمره بود. حدود ۲۰ نمره بود که از دستم در رفت. دیگه معلمه کلافه شده بود خلاصه نمرم درست شد و رفتم.(از غلط های بی دقتی بگذریم که km/h را نوشته بودم m/s یا اینا). چیز جالب اینکه تو این ۱۵ تا امتحانی که تا حالا دادم به ندرت همه برگه درست نمره داده شده بود)

بعد از ۸ ماه بالاخره مدرک دیپلمم هم آماده شد و دیروز رفتم گرفتم از دبیرستان. بعضی وقت ها آدم نمی فهمه اینا چیکار میکنند. اما قیافش قشنگه. جالبه که روی اون برگه هیچ نمره ای نوشته نشده. فقط یه حرف(A,B,C و ازین حرفا) که فقط نشان میده نمره بین مثلا ۸۰٪ تا ۱۰۰٪ یا این جوری. برام جالب بود که برا اینا نمره ۱۰۰٪ با ۸۰٪ خیلی فرقی نداره.

همیشه برا پیدا کردن یه عنوان مناسب زور میزنم.  یه چیز باشه قشنگ باشه؛‌ یخ نباشه ؛‌جذاب باشه و مربوط باشه. برا این آدم میتونه بگه : درس بزرگ که یخه. مطلب جالب که هم یخه هم نا مربوط. از ۸۸ تا نود و اندی. (بیسواد نیستم؛‌ نمره آخر با یه فرمول یه دست میاد.)

قربون شما

صادق

شاد آمدم شاد آمدم


سلام بر همه دوستان،

اول این که برای بنده افتخاری است که در این وبلاگ مطلب منتشر کنم. گرچه منصور عزیز مرا به عنایتش نواخته ولی شما کم نوشتن بنده را به حساب نداشتن حرف بگذارید.

دوم، عنوان این مطلب را از شعری از مولانا گرفتم:

شادآمدم شادآمدم از جمله آزاد آمدم        چندین هزاران سال شد تامن به گفتار آمدم

شادی چیزی است که در جامعه امروز ما گم شده است. فردا صبح که از منزل بیرون آمدید به چهره مردم نگاه کنید، همه گرفته و در فکر. از هر که هم بپرسی می گوید دل خوش سیری چند؟ دل خوش بهای زیادی دارد، دل خوش سیری یک زندگی است دوست من، خیلی گران است. اصلاً دل خوش چی هست؟ دل خوش یعنی چه؟ شادی به چه معناست؟ در خطبه همام ، اماع علی (ع) در اوصاف متقین می فرمایند: قلوبهم محزونه و شرورهم مامونه ... البته نمی خواهم بگویم که شادی بی معنی است، ابدا. درست برعکس، شادی معنادار است و معنای عمیقی هم دارد. مفهومی است که علی رغم تمام غمها و غصه ها شادابی می آورد.  گرچه ما معمولاً‌ قلب معنا می کنیم و بی قیدی و ولنگاری را شادی می انگاریم. به نظر شما شادی واقعی چیست؟

محسن

بیا با ما ٬ که فردایی نمی ماند


دیشب در گرماگرم کار در اینترنت٬ چک کردن نظرات و همچنین وسط یک چت خیلی خوب ٬ برق قطع شد ! کولر تازه تعمیر شده خاموش شد! شب گرمی بود. نصفه شب برق که اومد ٬با صدای استارت مهتابی از خواب پریده و فکر کردم زلزله شده ! پاشدم و برقها رو خاموش کردم و خواب...

عرض کنم از اول که ما این وبلاگ رو راه انداختیم قرار بود چند نفری بنویسیم. دوستان خارج از کشور ما ٬ کارشون زیاده و سرشون شلوغه. یاسر که فعلا رفته ژاپن ٬ امیر و صادق گرفتار امتحاناتشون هستن٬ نصیر هم یا کامپیوترش خرابه ٬ یا اگه درست هم باشه مودمش خرابه !‌ خلاصه یه مدته که من زیاد نوشتم و لاجرم حال خوانندگان عزیز از یکنواختی نوشته ها بهم خورده است!
 
در راستای بالا بردن وزن مطالب وبلاگ ٬ دعوت کردم از دوست ادیب و فرهیخته خودم  ٬‌ محسن - ‌که همان غریبه ای آنسوتر باشد - به صورت افتخاری با ما همکاری کند. یعنی هر از چند گاهی که فرصت کرد مطلبی در وبلاگ ما بنویسد. البته من که چشمم زیاد آب نمی خورد! چون محسن وبلاگ خودش رو یک ماه به یک ماه آپ دیت می کنه! حالا کی وقت کنه که اینجا مطلب بده. البته یکی دیگر از دلایل دیر به دیر مطلب دادن ایشان٬ پیدا کردن یک مطلب درخور برای وبلاگش است ٬ نه مثل من که هر چی دم دستش میاد مینویسه!!

منصور